سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ابـــــــــــرار

دعا

 اى خدایى که در برابر احسان به بندگان پاداش نخواهى، و از عطا و بخشش پشیمان نمى‏گردى،
پرده مى‏پوشى بر آن که اگر مى‏خواستى رسوایش مى‏کردى، و جود و کرم کنى بر آن که اگر مى‏خواستى از وى دریغ مى‏کردى، در صورتى که هر دو مستحق رسوایى و دریغ تو اند، و با آن که با تو به مخالفت برخاسته با بردبارى روبرو مى‏شوى، و به آن که در حق خویش ستم کرده مهلت مى‏دهى، با صبر و بردبارى خود مهلتشان مى‏دهى تا به حضرتت بازگردند، و در مؤاخذه عاصیان شتاب نمى‏کنى تا به توبه موفق شوند. خداوندا تو از خالص‏ترین وظایف، و برگزیده‏ترین فرائض، ماه رمضان را قرار دادى که آن را از میان سایر ماهها برگزیدى، به خاطر آنکه در آن قرآن و نور نازل نمودى، و ایمان را در این ماه چند برابر ساختى، و روزه گرفتن را در آن واجب فرمودى، و به شب زنده‏دارى در آن ترغیب کردى، و شب قدر را در آن که از هزار شب با ارزش‏تر است بزرگ داشتى،  پس به فرمانت روزش را روزه گرفتیم، و در شبش به کمک تو به عبادت برخاستیم، و به وسیله روزه و نمازش طالب رحمتى که براى ما مهیّا فرمودى شدیم، و همانا این ماه در نزد ما ستوده زیست، و با ما همنشینى پسندیده بود، پس به هنگام پایان گرفتن وقت، و سرآمدن مدت، و کامل شدن روزهایش از ما جدا شد، اینک آن را وداع مى‏گوئیم وداع کسى که هجرانش بر ما غم‏انگیز است، و روى گرداندنش ما را به اندوه و وحشت دچار کرده، و بر عهده ما پیمان ناگسستنى، و حرمت در خور توجه، و حق لازم دارد، به این خاطر مى‏گوئیم: سلام بر تو اى بزرگ‏ترین ماه خدا،سلام بر تو اى کریم‏ترین همنشین از میان اوقات، سلام بر تو اى همنفسى که قدر و منزلتت بزرگ، و فقدانت بسیار دردناک است، و اى مایه امیدى که دوریت رنج‏آور است. سلام بر تو اى همدمى که چون رو کنى ما را مونس شاد کننده ‏ا ى، و چون سپرى شوى وحشت‏آور و دردناکى. سلام بر تو اى همسایه‏اى که دلها نزد تو نرم شد، و گناهان در تو نقصان گرفت. سلام بر تو اى یاورى که ما را در مبارزه با شیطان یارى دادى، و اى مصاحبى که راههاى احسان را هموار و آسان ساختى. سلام بر تو که چه سعادتمند است کسى که حرمتت را به واسطه خودت رعایت نمود! سلام بر تو که چه بسیار گناهان را از پرونده ما زدودى، و چه عیب‏ها که بر ما پوشاندى! سلام بر تو که زمانت بر گنهکاران چه طولانى بود، و در دل مؤمنان چه هیبتى داشتى! سلام بر تو که وداع با تو نه از باب خستگى، و فراغت از روزه‏ات نه به خاطر ملالت است. سلام بر تو که قبل از آمدنت در آرزویت بسر مى‏بردیم، و پیش از رفتنت بر هجرانت محزونیم. سلام بر تو که چه بدى‏ها که به سبب تو از جانب ما گشته، و چه خوبیها که از برکت تو به سوى ما سرازیر شده! سلام بر تو که دیروز چه سخت بر تو دل بسته بودیم، و فردا چه بسیار شائق تو مى‏شویم! سلام بر تو و بر فضیلت تو که از آن محروم گشتیم، بارالها عذر ما را در کوتاهى از اداى حقّت قبول کن، و آینده عمرمان را به ماه رمضان آینده که در پیش داریم برسان .خداوندا هر گناه کوچکى یا بزرگى که در این ماه به آن دست زدیم، یا معصیتى که به آن آلوده گشتیم، یا خطایى که مرتکب شدیم، از روى عمد یا فراموشى، که در آن به خود ظلم کرده، یا حرمت دیگرى را بدان دریده باشیم، پس بر محمد و آلش درود فرست، و ما را از همه آنها در پرده ستّارى حضرتت بپوشان، و به عفوت از ما بگذر، و روز عیدمان و فطرمان را بر ما مبارک گردان، بارالها پایان یافتن این ماه را پایان یافتن خطاهایمان قرار ده.


علامه طباطبائی(قدس سره)میفرمایند: روزی به مسیو کربن گفتم در دین مقدس اسلام تمام زمینها و مکانها بدون استثناء محل عبادت است. اگر فردی بخواهد نماز یا قرآن بخواند, یا سجده کند یا دعا کند, در هر کجا که هست میتواند این اعمال را انجام دهد,... ولی در دین مسیح(ع) چنین نیست. عبادت فقط باید در کلیسا انجام گیرد و در موقع معین. عبادت در غیر کلیسا باطل است.بنابر این ااگر فردی از مسیحیان در وقتی از اوقات حالی پیدا کرد, مثلا در نیمه شب در خوابگاه منزل خود, و خواست خدا را بخواند چه کند؟او باید صبر کند تا روز یکشنبه, وقتی کلیسا باز شد برای عبادت به انجا برود؟!! این معنی قطع رابطه بنده است با خدا.
کربن در پاسخ گفت:بلی این اشکال در مذهب مسیح هست.و الحمد لله دین اسلام در تمام ازمنه و امکنه و حالات, رابطه مخلوق را با خالق خود, محفوظ داشته است.
منبع: حکمت زلال , گزیده ای از اندیشه های آیت الله علامه طباطبائی (قدس سره)


به نقل از رسول اکرم(ص):
-
دین کم ارج می‌شود.
-
دین مانند بقیه‌ ی خوراکی است که در دهان میگردانند و سپس بیرون می‌ ریزند.
-
اسلام مانند آغاز غریب می‌ شود.
-
اگر کسی بر ایین خود استوار باشد، همانند کسی است که آتش گداخته‌ ای را با دست بگیرد.
-
از اسلام جز نام آن باقی نباشد.
-
به ظاهر مسلمان نامیده می‌ شوند در حالی که بیش از همه‌ ی مردم از آن دورند.
-
برای هیچ دین‌ داری دینش سالم نمی‌ماند جز این‌ که از کوهی به کوهی فرار کند.
-
ثروتمندان برای سیاحت،متوسطین برای تجارت و فقرا برای ریا و تظاهر به مکه میروند.
-
آلات لهو در حرمین شرفین ظاهر شود.
-
چیزی شایع‌ تر از دروغ بر خدا و پیامبر یافت نشود.
-
اعراض از دین فراگیر می‌شود.
-
با دین خود بر خدا منت می‌گذارند.
به نقل از امیرالمومنین علی(ع):
 
-سرزنش کننده‌ ای نمی‌ بینی جز کسی که خداوند سبحان را سرزنش کند.
-
در حرمین شریفین آنچه خدا نمی‌ پسندد انجام می‌پذیرد.
-
دینداران تحقیر می‌ شوند.
-
بیشتر مردمان از دین مرتد می‌ شوند.
منبع: کتاب یو م الخلاص (روزگار رهائی)
نویسنده: عالم لبنانی کامل سلیمان


قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ (قلبهای متقین محزون است).
یکی از اوصاف متقین که در خطبه 184 نهج البلاغه ذکر شده این است که دلهای مردمان متقی اندوهناک است.در این کلام مبارک مولی علی(ع) دو مطلب وجود دارد: یکی اینکه متقین قلبا محزون اند. یعنی قلب خود را که حقیقیت انسان بسته به اوست, محزون نگه میدارند, نه چهره خود را. بنابر این حزن باید قلبی باشد لذا حضرت نفرمودند (وجوههم محزونه) . صدق این گفتار از سیره ائمه اطهار(ع) و پیامبر اکرم(ص) نیز به دست میآید که آن بزرگواران همیشه متبسم و گشاده رو بودند. بنابر این کسانی که این اندوه را اظهار میکنند یا ریا کارند یعنی قلبا محزون نیستند بلکه خود را محزون مینمایانند یا ضعیف النفسند که نمیتوانند اندوه را کنترل کرده و در قلب خود نگه دارند و سر خود را فاش میکنند. نکته دوم اینکه اندوه متقین اندوه تقوائی است نه اندوه کمبود های مادی و دنیوی. معمولا اندوه معنوی از ناحیه شناخت و تفکر پیش میاید.مثلا انسان بعد از فکر و بر رسی اوضاع و احوال خود متوجه میشود که وظیفه انسانی خود را آنگونه که باید و شاید انجام نداده است و از نیروهای خدادادی و نعمتهای الهی در جهت خدا به نحو احسن استفاده نکرده است یا حقوق مردم را در وقتش ادا نکرده است ,لذا اندوه قلب او را میگیرد. و این اندوه اندوه مقدسی است که نصیب هر کسی نمیشود.زیرا انسان هر قدر هم در زندگی موفق باشد, نمیتواند تمام موفقیت ممکن را به دست آورد و از تمامی استعداد های نهفته در ذات خود استفاده کند و یا تمامی لحظات عمر عزیز را بدون لهو و لعب سپری کند. پس همیشه در گوشه قلب او جائی برای اندوه نسبت به مافات وجود دارد.بزرگترین حزنی که برای متقین است, حرن فراق و هجران است. هجرانی که غم جاودان را در دل انسان قرار میدهد.


منبع:کتاب اوصاف متقین
نویسنده: قادر فاضلی


 

چقدر خنده داره که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره.  
چقدر خنده داره که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد.
 
چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت  می گذره.
   
چقدر خنده داره که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم.  

چقدر خنده داره که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی می کشه لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی گنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانی تر از حدش می شه شکایت می کنیم و آزرده خاطر می شیم.
چقدر خنده داره که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صد سطر از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه.
 
چقدر خنده داره که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمی کنیم اما بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم.

چقدر خنده داره که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما سخنان قران رو به سختی باورمی کنیم.

چقدر خنده داره که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدند به بهشت برن.
 
چقدر خنده داره که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می کنیم به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته بشه همه جا رو فرا می گیره اما وقتی سخن و پیام الهی رو می شنویم دو برابر در مورد گفتن یا نگفتن اون فکر می کنیم  
خنده داره اینطور نیست؟
 
دارید می خندید یا دارید فکر می کنید؟
 
این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشید که او خدای دوست داشتنی ست آیا این خنده دار نیست که وقتی می خواهید این حرفا را به بقیه بزنید خیلی ها را از لیست خود پاک می کنید؟
 
به خاطر اینکه مطمئنید که اونا به هیچ چیز اعتقاد ندارند.  

این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنید دیگران اعتقادشون از ما ضعیف تره.


از دیدگاه روانشناسی اگر موسیقی بر مبنای آهنگ ضربان قلب تدوین شده باشد و دارای روح سازندگی و بالندگی و نیز حامل پیام ارزشی باشد، می تواند تأثیرات مثبتی بر فرد و جامعه بجا بگذارد. همچنین اکثر روانشناسان متفق القولند که موسیقی یکی از عوامل اصلی ایجاد هیجان بوده و موجب افزایش برانگیختگی در افراد می شود.
در شریعت اسلامی آن بخش از موسیقی که حکم غنا را در بر می گیرد، به خاطر ضرر و فسادی که بر روح انسان واردمی سازد، منع گردیده است و از مطالعه مجموع روایات و احکام اسلامی ملاحظه می شود که موسیقی حرام (غنا) موجب اثرات منفی روحی و معنوی بسیاری همچون: غفلت زدگی، افزایش دلبستگی های مادی و دنیوی، کوتاهی عمر، محرومیت از رحمت الهی، فقر و تهی دستی، عدم استجابت دعا و تخدیر مغز انسان می گردد.
مقدمه

در مورد موسیقی باید گفت همانطور که دراسلام خوردن برخی خوراکی ها منع گردیده است و در دیدنی ها، دیدن برخی چیزها جایز نمی باشد، درشنیدنی ها نیز اسلام شنیدن برخی از موسیقی ها را به خاطر ضرر و فسادی که در روح انسان ایجاد می کند منع نموده است و برای موسیقی محدودیت ها و موازینی را وضع نموده چرا که اسلام معتقد است که انسان نباید اسیر احساسات شود ؛ لذا باید توجه داشت که اسلام مخالفتی با ذات موسیقی ندارد. استاد حسین الهی قمشه ای می گوید: "موسیقی یکی از معجزات پیامبر خدا یعنی حضرت داوود (ع) می باشد". خداوند رحمان نیز در بهشت انسان را به شنیدن موسیقی های دلنواز و صدای خوش وعده داده است.

در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که هیچگاه در تعریف و تشخیص دقیق مسائل نمی توان دست به کلی گویی زد؛ مثلاً اینکه بگوییم کتاب خوب است یا بد است، آب خوب است یا بد است، چرا که هر آبی یا هر کتابی نمی تواند برای انسان مفید باشد. لذا در این مقاله تلاش شده است تا میان موسیقی های سالم و ناسالم تفکیک لازم صورت گیرد و سپس به اثرات انواع خاصی از موسیقی اشاره گردد.

ادامه مطلب...

غنا
غنا آوازی است که در آن صدا را در گلو می اندازند (که در عرف به آن چهچهه می گویند) اگر این آواز طرب‏انگیز و مناسب با مجلس لهو و لعب و خوشگذرانی باشد، حرام بوده و گوش دادن به آن گناه است. و به عبارت دیگر: غنا به صوتی گفته می شود که قوای شهوانی را تحریک می نماید و در آن حال انسان احساس می کند اگر در کنار این صدا فساد جنسی باشد، کاملاً مناسب خواهد بود.
موسیقی مطرب:
موسیقی ای که مناسب مجالس لهو و خوشگذرانی و عیاشی باشد و زمینه رابرای رقص و پای کوبی فراهم کند و انسان را از یاد خدا و دستورهای او غافل کند و به شهوت رانی بکشاند.
لذا هر صدا و آهنگی که طرب آور و مناسب با مجلس لهو و لعب باشد و یا موجب تحریک شهوت شود و یا زمینه را برای فساد فراهم سازد، حرام است.
فرقی هم بین موسیقی سنّتی و نوین، ایرانی و غیر ایرانی، غم انگیز یا شادی آفرین نیست و اگر فرضا این صدا و آهنگ حرام از صدا و سیما پخش شود نیز حرام است و باید از آن پرهیزکرد.
به عبارت دیگر:
پخش از صدا و سیما دلالت بر جایز بودن نمی‌کند.
فقهای اسلام در حرمت اصل غنا تقریباً با هم اختلافی ندارند، ولی در تفسیر آن وتشخیص موضوع غنا و این که تعریفش چیست و به چه چیزی غنا گفته می شود، با هم اختلاف نظر دارند.
آیا هر صوت خوش و زیبایی غنا است؟
مسلماً نه!
چون در روایات اسلامی آمده است که قرآن و اذان و مانند آن را با صدای خوش و زیبا بخوانید.
بررسی متون دینی و آرا عالمان دین نشان میدهد که موسیقی از نظر اسلام در چند صورت حرام میباشد:
(1
موسیقی مطرب:
یعنی، آهنگهایی که موجب تحریکات شهوانی و جنسی است و انسان را از یاد خدا غافل میسازد. به شیوة مجالس‌ِ عیش و عشرت و محافل‌ِ رقص و پایکوبی اجرا می‌شود و انسان را از حالت‌ِ اعتدال‌ِ فکری و ذهنی دور می‌سازد و به بی‌بند و باری‌، لاقید بودن و بی‌تعهّد زیستن دعوت و تشویق می‌کند که اصطلاحاً به آن "ساز و آوازهای مبتذل‌" می‌گویند.
2
)موسیقی همراه با مضامین لهوی:
یعنی، آهنگهایی که در کنار آن اشعار و سرودهایی قرائت میشوند که به گونه‏ای موجب فساد اخلاق و انحراف اذهان است مانند ترانه‏های عاشقانه و اشعاری که در وصف زن، شراب و غیره است و از همین قسم است اشعاری که به هر نحو موجب ترویج باطل و مخالفت با حق باشد مانند اشعاری که بر علیه اسلام و مقدسات آن همچون قرآن، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) یا نظام و حکومت اسلامی بوده و یا در جهت تایید کفر و شرک و نظامهای فاسد و سردمداران آن باشد.
3
)موسیقی در مجلس گناه و لهو و لعب:
مانند آهنگهایی که در حال رقص یا نوشیدن شراب و غیره نواخته میشوند.
بنابر این موسیقیهایی که به هیچ وجه در بر دارنده خصوصیات فوق نبوده، یعنی موجب ترویج باطل و تقویت اهل آن و از بین برنده یاد خدا و ایجاد فساد و حرام انگیز نباشد، مانند اکثر موسیقیهایی که به همراه اشعار خوب عرفانی و آموزنده نواخته میگردد جایز میباشد.
در قرآن‌کریم آیاتی هست که مسلمانان را از غنا و موسیقی نهی می‌فرماید:
"
و من الناس من یشتری لهوالحدیث لیضل‌ّ عن سبیل‌الله (لقمان‌، 6)
بعضی از مردم سخنان بیهوده را می‌خرند تا مردم را از روی نادانی‌، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزأ گیرند. برای آنان عذابی خوار کننده است‌."
یکی از مصادیق لهوالحدیث ـ که حرام است ـ موسیقی و غناست‌.
(
تفسیر نمونه‌‌، ج 17، ص 20، دارالکتب الاسلامیة)
و همچنین در آیه 30 سوره حج می‌فرماید: "...فاجتنبوا الرجس من الأوثَن واجتنبوا قول الزور
از بت‌های پلید اجتناب کنید و از سخن باطل بپرهیزید"
این‌جا هم یکی از موارد قول زور (سخن باطل‌) که حرام است موسیقی و غناست‌.
(
تفسیر نمونه‌‌، ج 14، ص 91 ـ 92، دارالکتب الاسلامیة)
آیاتی دیگر از قرآن کریم که مسلمانان را از گوش دادن به غنا (موسیقی‌های مبتذل‌) باز می‌دارد:
"
واجتَنبوا قَول‌َ الزُّور; (حج‌، 30)
از قول زور اجتناب کنید."
یکی از مصداق‌های قول الزور، غنا (ساز و آوازهای مبتذل‌) است‌.
(المیزان‌، ج 14، ص 379 / تفسیر ابوالفتوح رازی‌، ج 8، ص 92، انتشارات اسلامیة)
آیة "وَ الَّذِین‌َ لاَ یَشْهَدُون‌َ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا (فرقان‌،72)
بندگان خاص خداوند (عباد الرحمن‌) کسانی هستند که شهادت به باطل نمی‌دهند (و در مجالس باطل شرکت نمی‌کنند). و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن می‌گذرند.
آیة "وَ الَّذِین‌َ هُم‌ْ عَن‌ِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون‌َ (مؤمنون‌،3)
مؤمنان کسانی هستند که از لغو و بیهودگی روی گردانند.
آیة "وَ إِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْه‌ (قصص‌،55)
هر گاه چیز بیهوده‌ای بشنوند از آن روی می‌گردانند.


سپاس خداى را که دینش را به ما عنایت فرمود، و ما را به آئین خود اختصاص داد،
و در راههاى احسان خود روان ساخت، تا در آنها به فضل و لطفش به سوى رضوان او حرکت کنیم،
و سپاس خداى را که از جمله آن راهها، ماه خود ماه رمضان را قرار داد، ماه روزه، ماه اسلام، ماه طهارت،
ماه آزمایش،ماه قیام، ماهى که قرآن را در آن نازل کرد، براى هدایت مردم،سپس یکى از
شبهایش را بر شبهاى هزار ماه فضیلت و برترى داد، و آن را شب قدر نامید،
 که در آن شب فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان براى هر امرى نازل
مى‏گردند، و آن شب سلامتى و برکت پیوسته است تا سپیده دم بر هر کس
از بندگانش که بخواهد به جهت قضایش که لازم‏الاجراء دانسته است. بار الها بر محمد و آلش
درود فرست، و معرفت برترى این ماه و بزرگداشت احترامش، و خوددارى از محرمات
در آن را به ما الهام کن، و ما را به روزه داشتن آن با حفظ جوارح از
گناهان، و به کار بردن آنها در آنچه که تو را خشنود مى‏نماید یارى ده، تا با گوشمان
به گفتار لغو گوش نکنیم، و با چشمانمان به تماشاى لهو نشتابیم، و
دستهایمان را به حرامى دراز نکنیم، و به سوى ممنوع تو گام برنداریم،
 و شکمهایمان جز به حلال پر نشود، و زبانمان به غیر آنچه تو گفته‏ اى گویا نگردد،
 و جز در کارى که به ثواب تو نزدیک مى‏کند به کوشش برنخیزیم،
و جز آنچه از عقوبتت نگاه دارد فرا نگیریم .بارالها بر محمد و آلش فرست،
 و ما را در این ماه بر اوقات نمازهاى پنجگانه به نحوى که حدودش را
معین نمودى، و واجباتش را مقرر فرمودى، و شروطش را بیان کردى،
 و اوقاتش را تعیین نمودى آگاه و بینا ساز،و ما را در این ماه توفیق ده تا به خویشاوندان خود نیکى و
پیوند کنیم، و به همسایگان از راه احسان و بخشش رسیدگى کنیم،
 و اموال خود را از مظالم پاک نمائیم، و با بیرون کردن زکات آن را پاکیزه کنیم،
 و با آن کس که با ما قهر کرده آشتى کرده، و با کسى که به ما ستم نموده به
انصاف برخاسته، و با دشمن مدارا کنیم، مگر آن که دشمنى با او به خاطر تو و در راه تو
بوده، زیرا او دشمنى است که هرگز با وى دوستى ننمائیم. بارالها،
تو را به حق این ماه رمضان و به حق هر کس که از آغاز تا پایان آن بندگى تو کرده،
سوگند مى‏دهم که بر محمد و آلش درود فرستى، و ما را در این ماه
 به کرامتى که به اولیاء خود وعده دادى سزاوار کن، و آنچه را که براى
اهل سعى و کوشش در طاعت و عبادت قرار داده‏اى براى ما قرار ده، و ما را در
سایه رحمتت در ردیف کسانى قرار ده که استحقاق برترین مرتبه را نزد تو پیدا کرده‏اند. بارالها
بر محمد و آلش درود فرست، و ما را از انحراف در توحیدت،
و کوتاهى در ستایش حضرتت، و شک در دینت، و کورى از
راهت، و بى‏توجهى به حرمتت، و گول خوردن از دشمنت:
شیطان رانده شده دور ساز. بارالها بر محمد و آلش درود فرست،
 و همراه با به سر آمدن ماه رمضان گناهان ما را به سر بر، و با سپرى شدن
روزهاى پایانیش پى‏آمدهاى گناهانمان را از ما برگیر، تا در حالى از ما بگذرد که ما را از خطاها
و لغزش‏ها خالص نموده، و از گناهان پاک فرموده باشى
بارالها این ماه را از عبادتمان سرشار ساز، و اوقاتش را به طاعتمان از تو زینت ده،
و در روزش ما را به روزه داشتن، و در شبش ما را به نماز و زارى
و خشوع در برابر خود، و خوارى به محضرت یارى فرما. تا روزش شاهد
غفلت ما، و شبش گواه تقصیر ما نباشد. بار الها ما را در همه
ماهها و روزها تا زمانى که زنده‏مان مى‏دارى اینچنین قرار ده، و ما را از عباد
شایسته خود گردان که بهشت را به میراث برند و در آن جاودان باشند،
آن عبادى که هر چه دارند در راه حق مى‏بخشند در حالى که قلوبشان
 از اندیشه بازگشت به حضرت ربّ ترسان است، و از کسانى که
 به جانب خیرات مى‏شتابند و بدان سبقت مى‏گیرند.
 بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست، در هر وقت
و هر زمان، و در هر حالى، به اندازه درودى که به هر کس
دیگر فرستاده‏اى، و چند برابر آن درودها که احدى را قدرت بر شمردن
آن نباشد، همانا آنچه را تو بخواهى انجام مى‏دهى.



الهی! خانه کجا و صاحب خانه کجا؟
طائف آن کجا و عارف این کجا؟
آن سفر جسمانی است و این روحانی. آن برای دولتمند است و این برای درویش.
آن اهل و عیال را وداع کند و این ماسوا را. آن ترک مال کند و این ترک جان.
سفر آن در ماه مخصوص است و این راه همه ماه. و آن را یک بار است و این را همه عمر.
آن سفر آفاق کند و این سفر انفس، راه آن را پایان است و این را نهایت نبود.
آن می رود که برگردد و این می رود که از او نام و نشانی نباشد.
آن فرش پیماید و این عرش. آن مُحرم می شود و این مَحرم.
آن لباس احرام می پوشد و این از خود عاری می شود.
آن لبیک می گوید و این لبیک می شنود.
آن تا به مسجد الحرام رسد و این از مسجد الاقصی بگذرد.
آن استلام حجر کند و این اشتقاق قمر. آن را کوه صفاست و این را روح صفا. سعی آن چند مرّه بین صفا و مروه است و سعی این، یک مرّه در کشور هستی.
آن هروله می کند و این پرواز. آن مقام ابراهیم طلب کند و این مقام ابراهیم.
آن آب زمزم نوشد او این آب حیات. آن عرفات بیند و این عرصات.
آن را یک روز وقوف است و این را همه روز.آن از عرفات به مشعر کوچ کند و این از دنیا به محشر. آن رمی جمرات کند و این رجم همزات. آن حلق رأس کند و این ترک سر.
آن را «لافسوق و لاجدال فی الحج» است و این را «فی العُمر».آن بهشت طلبد و این بهشت آفرین. لاجرم آن حاجی شود و این ناجی.خنک آن حاجی که ناجی است..

الهی توانگران را به دیدن خانه خوانده ای و درویشان را به دیدار خداوندِخانه. آنان سنگ و گل دارند و اینان جان ودل. آنان سرگرم درصورتندو اینان محو در معنا.
خوشا آن توانگری که درویش است.
الهی! تن به سوی کعبه داشتن چه سودی دهد آن را که دل به سوی خداوند کعبه ندارد؟