سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ابـــــــــــرار

بعد از شهادت امام موسی کاظم(ع)در آن بحران سخت که حکومت وقت, رهبر جامعه را به شهادت رسانده بود و جامعه شیعه در اضطراب به سر میبرد, ناگاه یکی از بزرگترین عرصه های امتحان الهی پدید آمد و آن شبهه واقفیه بود که سبب انحراف بسیاری از شیعیان و و تجزیه و تضعیف ایشان شد؛ سختی و گسترش این شبهه از انجا بود که موسسان این مذهب جعلی, از وکلای حضرت موسی ابن جعفر(ع) و از افراد شناخته شده جامعه شیعه بودند.و زمانی که امام کاظم (ع) در زندان هارون گرفتار شد, مردم به ایشان مراجعه میکردند و اموال بسیاری از امام(ع) نزد آنها جمع شده بود.بعد از شهادت امام موسی کاظم(ع) برای تصاحب اموال مدعی شدند که موسی ابن جعفر(ع) شهید نشده و زنده است و او همان امام قائم است که بعد از مدتی قیام خواهد کرد.شیخ طوسی میگوید:" اولین کسانی که این مذهب را انتشار دادند , سه نفر به نامهای علی ابن ابی حمزه بطائنی, زیاد ابن مروان قندی و عثمان ابن عیسی بودند.اینان به جهت مال دنیا دست به این کار زدند و گروهی مانند حمزه بن بزیع و ابن المکاری و ... را با اموال خریدند و انها را موافق خودنمودند.شبهه واقفیه در ابتدا بسیار گسترده بود؛به گونه ای که بسیاری از شیعیان را منحرف کرد و حضرت امام رضا(ع) را با مشکلات فراوانی مواجه نمود تا انکه سر انجام با تلاش گسترده امام رضا(ع) و یاران با وفای ان حضرت کم کم مهار شد و واقفیه رسوا شدند و بسیاری از انها که متاسفانه نام بزرگانی چون عبد الرحمن بن  حجاج , رفاعه بن موسی و ... در میان انها برده شده است, به اشتباه خود پی بردند و به حق رجوع کردند.
حکایت افتاب/سید محمد نجفی یزدی


هنگام انفجار و فرو پاشی ستارگان,گازها و امواج حاصل ترکیبی بسیار زیبا به مانند گل رز ایجاد می کنند.عکسی را که ناسا(Nasa)توسط تلسکوپ هابل گرفته تماشا کنید!

این پدیده در قرآن مجید در ایه 37 سوره الرحمن بیان گردیده است:
فإذا انشقت السماء فکانت وردة کالدهان.
هنگامی که آسمان از هم پاشیده شود و مانند رنگ سرخی رز (گلگون) در آید.

1400 سال پیش که هیچ تلسکوپی وجود نداشته اینچنین قرآن این صحنه را توصیف میکند!!


بیست خصلت نیکو برای دوستان اهل بیت پیغمبر(ص) است ده خصلت در دنیا و ده خصلت در آخرت.
اما آن ده خصلت نیکوی دنیا:
در دنیا زاهدند.
به تحصیل علم حریصند.
در دین پارسا و پاکدامنند.
به عبادت خدا مشتاقند.
پیش از مرگ موفق به توبه اند.
به نماز شب و سحر خیزی با وجد و نشاطند.
چشم امید به خلق ندارند تنها به خدا امیدوارند.
اوامر و نواهی الهی را محافظت میکنند.
دنیا را دشمن دارند و ابدا حب دنیا در دل آنها نیست.
دارای خلق جود و سخاوتند.
این ده خصلت لازمه دوستان وشیعیان اهل بیت اطهار (ع) است در دنیا
اما ده خصلت آخرت آنها:
دیوان حساب بر آنها باز نشود.
میزان و حساب بر آنها باز نگردد.
کتاب نامه عملشان را به دست راست دهند."تا اهل بهشت باشند"
بر آنان حکم آزادی از جهنم نویسند.
به محشر با روی سفید آیند که بهشتی شناخته شوند.
از لباس فاخر زیبای بهشتی بر تن پوشند.
صد نفر از اهل بیت خود را شفاعت کنند.
خدا به انها نظر لطف و رحمت کند."که از همه بهتر و بالاتر است."
در بهشت تاج پادشاهی بر سر آنان نهند.
بی حساب وارد بهشت شوند.
پس خوشا بر احوال محبان فرزندان و عشیره و اهل بیت من(صلوات الله علیهم اجمعین)


الا ای مردم نصیحت آنکس که به شما "برای خدا" اندرز و پند میدهد نیکو بشنویدو اطاعت کنید و بدانید که خدا مدح نگوید "و دوست ندارد" مگر دلهائی را که لایق تر برای آموختن حکمت و معرفتند و زودتر دعوت خدا را اجابت و "امر او را اطاعت میکنند و بدانید که بزرگترین جهاد, جهاد با نفس اماره است.پس آماده شوید و جدا به جهاد با نفس خود بپردازید تا به سعادت ابد رسید و قیل و قال را به یکسو نهید و حرف و گفتگو را به دور بریزید "و به کار پردازید" تا به ساحل سلامت رسید و خدا را بسیار یاد کنید تا به ذکر خدا غنیمت بزرگ و لذت ابد یابید.و ای بندگان خدا با هم برادر ایمانی باشید"یکدل ویکرنگ با صفا با هم زندگی کنید" تا نزد خدا در بهشت نعیم جاودانی به سعادت و پیروزی رسید.


چگونه یک حدیث، اینشتین را شگفت‌زده کرد؟
«آلبرت اینشتین» فیزیکدان بزرگ معاصر، در آخرین رساله‌ علمی خود با عنوان «دی ارکلارونگ
Die Erklarung» (به معنای بیانیه) که در سال 1954 در آمریکا و به زبان آلمانی نوشت، اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح داده و آن را کامل‌ترین ومعقول‌ترین دین دانسته است.
این رساله در حقیقت همان نامه‌نگاری محرمانه اینشتین با مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی است. اینشتین در این رساله «نظریه نسبیت» خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از کتاب‌های شریف نهج البلاغه و بحارالانوار تطبیق داده و نوشته است که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی‌شود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده «نسبیت» را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان آن را نفهمیده‌اند.
یکی از این حدیث‌ها حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل می‌کند که: «هنگام برخاستن از زمین، لباس یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی می‌خورد و آن ظرف واژگون می‌شود. اما پس از اینکه پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی باز می‌گردند مشاهده می‌کنند که پس از گذشت این همه زمان، هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است».اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه «نسبیت زمان» دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می‌نویسد. اینشتین همچنین در این رساله «معاد جسمانی» را از راه فیزیکی اثبات می‌کند. او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف «نسبیت ماده و انرژی» می‌داند:

 2 E = M.C

2 M = E /C
یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره می‌تواند عینا به تبدیل به ماده و زنده شود.

اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ «بروجردی بزرگ» یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ «حسابی عزیز» یاد کرده است.اصل نسخه این رساله اکنون به لحاظ مسایل امنیتی به صندوق امانات سری لندن (بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی) سپرده شده و نگهداری می‌شود.دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خط‌ شناسی رایانه‌ای چک شده و تأیید گشته است.


مکظوماً غلیظه(متقی خشمش فرو خورده شده است)

خشم در فرهنگ اسلامی از صفات مذمومه به حساب می آید به طوری که رسول اکرم(ص) آن را فاسد کننده ایمان دانسته  و می فرماید:" غضب ایمان را فاسد می کند, همانطوریکه سرکه عسل را فاسد می کند."(اصول کافی-ج3 )علتش هم روشن است زیرا آدمی وقتی غضبناک می شود احساسش بر عقلش غلبه می کند و در ان لحظه دست به کارهائی می زند که تا یک عمر باید پشیمانی و افسوس آن را بخورد. زیرا در حالت غضب است که انسان ناسزا می گوید, تهمت می زند, و یا دروغ می گوید و یا دست خود را به خون دیگری آلوده می کند. همه ی این اعمال با ایمانداری نمی سازد و موجب زایل شدن ایمان می گردد. لذا امام باقر (ع) می فرماید:"همانا مرد غضب می کند و تا داخل دوزخ نشود هرگز راضی نگردد. , پس هر کسی بر مردمی خشمگین شد, و ایستاده بود باید فوری بنشیند تا پلیدی شیطان از او دور شود, و هر کس بر خویشاوندش غضب کند باید نزدیک او رود و تنش را مس کند زیرا خویشاوند هر گاه مس شود آرامش یابد."(اصول کافی - ج 3) قرآن کریم نیز کظم غیظ را از صفات متقین می داند و می فرماید:" و زمین آماده شده است برای متقین, آنانکه آشکارا و نهان در راه خدا انفاق می کنند و خشم خود را فرو می خورند و از مردم در می گذرند." (آل عمران)

تفسیر خطبه همام ( قادر فاضلی)


امام رضا(ع) در نظر شیعه همچون پدر مهربانی است که پیوسته در پی صلاح و خیر خواهی فرزندان خویش است ؛هم چنان که ایشان فرمودند: "  الامام الانیس الرفیق، و الوالد الشفیق، و الاخ الشقیق، و الام البرة بالولد الصغیر، و مفزع العباد فی الداهیة النآد."[عیون اخبار الرضا(ع)]
"امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به کودک، و پناه بندگان خدا در گرفتارى سخت است."
و اینگونه است که ما امام رضا(ع) را امام رئوف میدانیم زیرا پیوسته الطاف حضرت شامل حال شیعیان میشود. عبد الله بن ابان که مورد توجه حضرت رضا(ع) بود گوید:" به حضرت عرض کردم برای من و خانواده ام دعا کنید".حضرت فرمودند:" مگر دعا نمیکنم! به خدا سوگند که اعمال شما هر روز و شب بر من عرضه و گزارش میشود." عبد الله گوید:" من این مطلب را بزرگ شمردم و تعجب کردم.حضرت فرمودند:" آیا کتاب خداوند عز و جل را نخوانده اید: « وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إلى‏ عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ  (توبه? 105) (و اى پیغمبر بگو [هر چه مى‏خواهید] انجام دهید
. خدا و رسول خدا و مؤمنین اعمال شما را مى‏بینند و به زودى برگردانده میشوید به سوى خداى داناى پنهان و آشکار، پس خبر دهد شما را به آنچه میکردید.
شخصی به نام موسی بن سیّار گوید: با حضرت رضا(ع) بودم در سفر خراسان, نزدیک شهر طوس چون دیوارهای شهر نمایان شد صدای نوحه و عزا شنیدم. به دنبال صدا رفتم دیدم جنازه ای است. در این هنگام حضرت از اسب فرود آمد و به طرف جنازه رفت و به آن خو گرفت. آنگاه رو به من کرد و فرمود:"ای موسی بن سیّار هر که جنازه یکی از اولیای ما را تشییع کند, از گناهان بیرون میرود آنگونه که از مادر متولد شده است. چون جنازه آن مرد را کنار قبر نهادند ایشان نزدیک آمد مردم را کنار زد و دست مبارک خود را بر سینه آن مرد نهاد و فرمود: ای فلانی مژده باد تو را به بهشت, بعد از این دیگر ترسی بر تو نیست. عرض کردم : فدایت شوم, آیا این مرد را میشناسید؟ شما که تا امروز به این سرزمین نیامده اید! حضرت فرمود: آیا نمیدانی که اعمال شیعیان ما در صبح و شام بر ما ائمه عرضه میشود, هر کوتاهی که در اعمال آنها باشد, از خداوند متعال میخواهیم که از صاحبش در گذرد و هر چه از کارهای خوب باشد از خداوند برای صاحبش جزای خیر در خواست میکنیم.
منبع: حکایت آفتاب


سلام خدمت دوستان عزیز

کشور اسلامی ما بر خود می بالد که افتخار میزبانی پاره تن رسول الله(ص) و عالم آل محمد (ص) هشتمین امام معصوم را دارد. به برکت این امام همام, فیوضات الهی شامل حال پیروان و شیعیان آن حضرت می شود.این قطعه از خراسان پاره ای از بهشت است که بر عالم ملکوت فخر دارد و همواره مورد نظر کروبیان عالم بالاست.
از امروز تا روز ولادت امام رضا(ع) یعنی روز 11 ذی القعده(27 مهر ماه) قصد دارم انشا ءالله مطالبی پیرامون زندگانی پر بارآن حضرت ارائه دهم.منتظر نظرات شما هستم.


کلمه صبر و مشتقات آن در قران کریم بیش از صد بار آمده است و در سه جای قرآن کریم از صبر به عزم الامور یاد کرده و در جای دیگر از صبر به خیر تعبیر فرموده است.البته صبر هم مراحل و مراتبی دارد.
مرتبه اول: صبر بر مصیبت
پیامبر اکرم (ص)میفرمایند:" هیچ بنده مومنی نیست که وقتی به مصیبتی دچار شود, بگوید آنچه را که خداوند گفته ( یعنی بگوید) ما همه از خدائیم و به سوی او باز میگردیم, خدایا مرا در مصیبتم اجر ده و بهتر از آن را که از من گرفته ای به من عطا کن, مگر این که خدا گفته او را به اجابت برساند."

مرتبه دوم: صبر بر طاعت
یعنی اینکه آدمی در مقابل سختیهائی که از ناحیه طاعات به او میرسد, صابر باشد.مثلا اگر در ماه رمضان گرسنه میشود یا تشنه میشود و جسم او از این ناحیه میرنجد, این رنجش را قبول کند, یا هنگام حسابرسی به اموال خود از اینکه خمس مال خویش را باید بدهد آزرده نگردد و سختی جدا کردن مال را از خود تحمل کند.همچنین سایر اعمال عبادی که هر کدام به اندازه خود سختی به همراه دارند و طبع انسان از مرتکب شدن به آنها کراهت دارد و لذا احکام عبادی را تکالیف مینامند, زیرا انجام دادنش برای آدم رنج آور و سختی آفرین است.

مرتبه سوم: صبر بر معصیتهای لذت بار
این مرتبه سخت تر از مراتب سابق است. زیرا در اینجا کششی از درون انسان وجود دارد و کشنده ای از برون .که کشش درونی به واسطه طبیعت و غریزه جسمانی است و کشنده برونی شیطان رجیم است و از طرفی لوازم معصیت معمولا در جوامع فراوانتر از لوازم هدایت است.بدیهی است که نیروی زیادی باید مصرف شود تا انسان بتواند خود را از دام معصیت خلاص کند.لذا در روایتی پیامبر اکرم(ص) این قسم صبر را از بقیه مهمتر بیان فرموده اند.

قسم دیگری از صبر هم هست که مرتبه اعلای صبر میباشد و آن صبر جمیل است.صبر جمیل از آن انسانهائی است که نه تنها صابرند بلکه صبار هم هستند یعنی بسیار صبر کننده . و نه تنها صبارند بلکه شکور هم هستند یعنی در مقابل صبر زیادشان شکر هم میکنند آن هم شکر فروان.در قرآن کریم صبار شکور 4 مرتبه و صبر جمیل 3 مرتبه ذکر شد ه است, که دو مورد صبر جمیل به حضرت یعقوب (ع) مربوط است.یعقوبی که در فراق حضرت یوسف(ع) چندان گریست که چشمانش نا بینا شد.در عین حال گریه او وی را بیتاب نکرد و خودش فرمود صبر میکنم صبر کردنی زیبا و خداوند یاری دهنده است.و یک مورد هم خطاب خداوند متعال به پیامبر اکرم(ص) است که میفرماید: پس صبر کن صبر کردنی زیبا.از امام باقر (ع) در مورد صبر جمیل سئوال شد. ایشان فرمودند:" آن صبری است که در آن به مردم شکوه ای نباشد." مانند بعضی از افراد که اگر کوچکترین مشکلی در زندگیشان پیش آید شکوه ها سر میدهند.

خدایا مارا از بندگان صابر خود قرار ده.(آمین)

منبع: کتاب اوصاف متقین
نویسنده :قادر فاضلی