مولای من! گاه گاه که با توفیق تو به نیایشها و مناجاتهای بندگان برگزیده ات مینگرم، و میبینم که آن عزیزانی که هر گز گرد معصیت دامن عصمتشان را آلوده نکرده، و هرگز غفلت و بیخبری بر وجود مبارکشان راه نیافته، و عمر خود را یکسره برای تو و به یاد تو و در راه رضای تو سپری کرده اند آنگونه زبان به عذر خواهی میگشایند و در مقابلت خاکساری میکنند، از خودم که عمری را به تباهی و سیاهی گذرانده ام ،خجالت میکشم.
از سوی دیگر ای خدای من! تو در کتاب خود از روی کریمی و بزرگواری بندگانت را از نومیدی پرهیز داده ای، از بنده نوازی و بزرگواری خود سخنها گفته ای، به دعا و در خواست تشویقشان فرموده ای، و به آمرزش گناهان نویدشان داده ای، اینهاست که مرا با آن همه بار سنگین گناه امیدوارم میسازد که گستاخی کنم، روی به درگاهت آورم و به آمرزشت چشم داشته باشم.
محبوبم! من اگربنده ناسپاست بوده ام، گناه کرده ام، عبادت و بندگی تو را نکرده ام، اگر اخلاص نداشته ام، اگر بیراهه رفته ام، اما از همه اینها نفرت و بیزاری داشته ام، اگر چه که رسم ادب را رعایت نکرده ام، اما تو و مقربان درگاه تو را دوست داشته ام،پس از تو میخواهم به کرمت بدیهایم را ببخشائی و فیضت را بر من فرو باری.