یکی از پدیدههای طبیعی مشهود در تمام ساختارهای جوامع انسانی وجود تفاوت است. یک نظام آموزشی سالم، انسانی و کارآمد این تفاوتها را به شکل طبیعی از تواناییها و قابلیتها دریافت و ادراک میکند. وجود تفاوتهای فردی در میان دانشآموزان از نظر هوش، شخصیت، استعداد، پیشرفت تحصیلی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و قدرت یادگیری مطالب و... یکی از مهمترین مسائلی است که معلمان در کلاسهای خود با آن مواجهند چرا که معلمان به تجربه دریافتهاند که شیوه برخورد و پیروی از یک روش تدریس خاص نمیتواند برای همه دانشآموزان بهطور یکسان مفید باشد. این گزارش تلاش دارد به بررسی تفاوتهای فردی درمیان دانشآموزان پرداخته و آن را از جنبههای گوناگون مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
آگاهی از وجود تفاوتهای فردی میان انسانها به اندازهی خلقت انسان قدمت دارد، زیرا انسانهای اوّلیه از متفاوت بودن یکدیگر کاملاً آگاه بودند. بدین صورت که وقتی به هم میرسیدند بلافاصله زور و بازوی یکدیگر را تخمین میزدند. اگر تاریخ را ورق بزنیم، در هیچ دورهای نخواهیم دید که انسانها جامعه خود را گروهبندی نکنند و برای هر گروه ویژگیهای خاصی را قایل نشوند.
بدیهی است که این نوع طبقهبندیها نمیتوانست دقیق باشد زیرا معیار عینی نداشت. به تدریج که اجتماعات بشری پیشرفت حاصل کرد، چارهای جز این نبود که تواناییها را به صورت علمی اندازه بگیرند، تفاوتهای فردی را به دقت تعیین کنند و برای هر کاری فرد مناسبی را بگمارند. اینجا بود که برخی از انسانها که در واقع نبوغ داشتند و متفاوت از دیگران بودند، به پا خاستند و با تهیّه ابزار و شیوههای دقیق، توانستند همنوعان خود را از جنبههای مختلف مورد آزمایش قرار دهند و تفاوتهای آنها را آشکار سازند. در این میان افراد دیگری نیز پیدا شدند که با ارائه نظرات جدید، افکار مردم را درباره شیوه تعلیم و تربیت انسانها به کلی تغییر دادند. میتوان گفت که در مورد اخیر نقش ژان ژاک روسو چشمگیر بوده است روسو با ارائه نظرات جدید افکار مردم را درباره شیوه تعلیم و تربیت انسانها به کلی تغییر داد.
براثر افکار نو روسو آموزش و پرورش از حالت معلّم محوری بیرون آمد و به صورت شاگرد محوری درآمد یعنی آموزش و پرورش بر استعدادها و علائق هر کودک و هر سن تأکید گذاشت. <بِسل> ستارهشناس آلمانی، پس از یک سری آزمایش نشان داد که هرکس معادله خاص خود را دارد و هیچ دو نفری نمیتوانند به برآورد کاملاً یکسانی از یک مساله برسند. چارلز داروین صراحتاً اعلام کرد که افراد یک نوع جاندار خصوصیات فردی متفاوت دارند. مؤثرترین گام برای توسعه روانشناسی تفاوتهای فردی را فرانسیس گالتون برداشت. او با مطالعه افراد مشهور و تلاش در اثبات این که نبوغ ارثی است، بروجود تفاوتهای فردی صحه گذاشت. زمانی که او نبوغ را از طریق انحراف فرد از میانگین گروه اندازه گرفت، کاری غیر از اندازهگیری تفاوتهای فردی انجام نداد. جیمز مککین کتل با تهیه ?? آزمون توانست تفاوتهای دانشجویان خود را اندازه بگیرد و بالاخره گام مؤثر دیگر را آلفرد بینه برداشت که موفق به ساختن آزمونهای روانی، به معنای امروزی کلمه شد این وسیله به روانشناسان اجازه داد تا بتوانند تفاوتهای فردی کودکان را به طور عینی مورد مطالعه قرار دهند اصولاً هدف بینه از ساختن آزمونهای هوشی، تشخیص تفاوتهای فردی کودکان عقبمانده ذهنی از کودکان عادی بود. در واقع گام مؤثر در تشخیص تفاوتهای فردی را بینه برداشت. به این ترتیب متفکران نام برده با ارائهی نظرات جدید خود در فکر و اندیشهی انسانها انقلاب به وجود آوردند.
- تفاوتهای فردی در آیات قرآن
خداوند متعال در سوره مبارکه حجر آیه 21 میفرماید: <و هیچ چیز نیست مگر آنکه خزانه های آن در نزد ماست و آن را نازل نمیکنیم مگر به اندازه و مشخصات معیّن>
این آیه در رابطه با انسان، هم به تفاوتهای نوعی و هم به تفاوتهای فردی اشاره دارد، یعنی هم به آنچه که افراد بشری را از افراد سایر انواع (چون انواع حیوانات و گیاهان) ممتاز میکندو هم به آنچه که خود افراد بشری را از هم متمایز میسازد تمایزها و تفاوتهای میان آدمیان، ناظر به وسعهای مختلف آنان است. (تفسیرالمیزان - ذیل آیه 21حجر) وسع به معنای تاب و طاقت است هم طاقت فهم و هم طاقت عمل. پس آدمیان با وسعها و طاقتهای مختلفی از حیث فهم و عمل پا به عرصه زندگی دارند.
و نیز قرآن در سورهی نوح آیه 14 میفرماید: <و خداوند شما را مرحله به مرحله آفرید> این خلقت مرحله به مرحله هم شامل تطورهای نطفه در رحم و هم تطورات فرد پس از زاده شدن است و در سوره روم آیه 54 قرآن میفرماید: <خدا است که شما را ضعف آفرید، سپس از پی ضعف، قوّتی و از پی قو-ت ضعف و پیری قرار داد. او آنچه میخواهد میآفریند و او دانای تواناست.> طبق این آیه سه دوران عمده در زندگی آدمی وجود دارد: دوران ضعف نخست، دوران قوت، دوران ضعف نهایی. در هر دوران مراحل مختلفی وجود دارد.
منبع:مجله الکترونیکی ویستا