پيام

ابرار
92/7/17

+ باسم رب الحسين عليه السلام *بوي محرم به مشام مي رسد* حسين جان! دلم براي مجلس عزايتان تنگ شده من باشم و سوز دل و اشک چشم شما باشيد و ناله هاي يک محب خطاکار بنشينم يک دل سير گريه کنم و بعد آرامش را با تمام وجود احساس کنم . و در آخر از چاي خوش عطر و رنگ نذرتان براي تبرک بنوشم .

هايدي 96/6/31

سر عشقي که به غلامانت مي بخشي در چيست...؟! شاهرگشان را که بزني ؛ چاي هيئت مي ريزد...

ممنونم سرکار خانم عاشق باران از نوشته تون..

قدمهاي عزاداران را تو بر مي گزيني، سمت و سوي آنها را تو رقم مي زني، اشکها را بايد تو انتخاب کني براي ريختن. جاي نشستنها در هيئت ها را هم تو نشان مي دهي و رنگ و بوي نذري هم از عنايت توست يا حسين! اشک سيل آسا مي خواهم و سينه سوزان، رقم بزن... رنگين کن عاشوراي امسالم را با سوز دل.

عکس خيلي بي حاليه

*اين چـاي روضـــه ها که مرا زيرو رو کند / عطـــــــرش ز دور کار هــزاران سبو کند*

جناب راشد، چائيش رو با فوتوشاپ قرمز تر کنيد و رنگ سبزها رو پر رنگتر کنيد فکر کنم عکس زنده تر بشه.

من که فتوشاپ بلد نيستم قربون جدت:)

سلام عليکم... ممنونم سرکار خانم شبستان. زيبا بود / ممنون از شعر زيبا و بجاتون جناب اقاي مهندس فخري/ چاي مشکلي نداره! احتمالا مانيتور جناب اقاي خدائي مشکل داره!

اره راشد قربون جدم... :)

من روش کار کردم بدتر شد:) مشکل واقعا از تصويره

چاييش حرف نداره و خالص ريخته شده، برگزيده شده است شما هم انتخابش کنيد، به شکل و شمايلش دست نبريد که عاليه هر چي او بپذيره.

http://abraar.parsiblog.com/Rooms/2952/7966801/

..*آي باتدي صبح آچيلدي زينب نوايه گلدي/ زهرا دئدي حسين واي عالم صدايه گلدي/ چون يخديلار آتيندان سلطان تشنه کامي/ دنيايه اولدي اعلان قتل الحسين پيامي/ جناتيدن ائشيتدي پيغمبر گرامي/ نعلين سيز عباسيز کرب و بلايه گلدي/ پيمانه عالم اولدي جانانه وئردي جانين/ شوق و شرافتينن طي ائتدي امتحانين /*

سلام...ترجمه اش را بعد مينويسم...خيلي جانسوز است اتفاقن رهبر معظم انقلاب هم اين چند بيت را در جمع شعراي آذري زبان خوند ه اند....و کليپ ش هم تو بازار موجوده.

هنوزشوق تو باراني ازغزل دارد نسيم يک سبدآيينه دربغل دارد خوشا به حال خيالي که درحرم مانده و هرچه خاطره دارداز آن محل دارد به ياد*چايي* شيرين کربلاييها لبم حلاوت"احلي من العسل"دارد چه ساختارقشنگي شکسته است خدا درون قالب شش گوشه يک غزل دارد بگو چه شد که من اينقدردوستت دارم؟ بگو محبت ماريشه در ازل دارد غلامتان به من آموخت در ميانه ي خون که روسياهي ما نيز راه حل دارد. :'( سيد حميدبرقعي

http://yaran14.parsiblog.com/Feeds/7984471/

خدا حفظ کنه آقاي سيد حميد برقعي رو. چقدر زيبا و هنرمندانه بود اين شعر.

ممنونم جناب اقاي پيام رهائي..بسيار زيبا و بجا بود..

دمي نگاه آقا ميطلبد/ تا نمي گوشه ي چشمم روان شود...:'(

سلام ممنون ابرار بزرگوار/عرض سلام و ارادت به جناب مهندس فخري.

خواهش ميکنم

بوي محرم به مشام مي رسد..............................

نوش جان...

بوي محرم به مشام مي رسد.............................. -تشنه...خوشا به سعادتون...شامه ي تيز ولايي داريد...رزقتون افزون در محرم امسال....:(

سلام .. ممنونم بزرگوار از دعاي خيرتون....

**گل آفتابگردون**

« شاسوسا »