پيام

ابرار
90/11/28

+ با دوست و دشمن هر دو خوش برخورد باشيد!!

حضرت امام حسن عسكري( عليه السلام) ميفرمايند : با دوست و دشمن خوش گفتار و خوش برخورد باشيد، امّا با دوستان مؤمن به عنوان يك وظيفه كه بايد هميشه نسبت به يكديگر با چهره اى شاداب برخورد نمايند، امّا نسبت به مخالفين به جهت مدارا و جذب به اسلام و احكام آن.

قالَ الإمامُ أبُو مُحَمَّد الْحَسَنِ الْعَسْكَرى (عليه السلام): قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً، مُؤْمِنُهُمْ وَ مُخالِفُهُمْ، أمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَيَبْسِطُ لَهُمْ وَجْهَهُ، وَ أمَّا الْمُخالِفُونَ فَيُكَلِّمُهُمْ بِالْمُداراةِ لاِجْتِذابِهِمْ إلَى الاْيِمانِ.( مستدرك الوسائل: ج 12، ص 261، ح 14061.)

عليکم السلام سرکار خانم رزهيتا... ممنون خدا را شکر خوبم.. شما چطوريد؟ خوش ميگذره؟

پس اون روايت مسلمي که از حضرت امير رسيده که نبي مکرم اسلام بما امر کرد با گنهکاران(چه برسه به مخالفين)با روي ترش مواجه شوين..چي ميشه..ايا وجه جمعي بين اين دو روايت هست؟

اون روايت احتمالا در مورد کساني هست که اميدي به جذبشون نيست!

ازکجا متوجه شدين هر دو قاعده درسته؟؟ وفرضا اگه هر دو درسته اصل کدومه استاد ابرار؟؟؟ اصل ترش روئي با گنه کاران ومخالفين هست يا خوشروئي براي جذب؟؟

چرا؟ ميتونيد خصوصي بديد. در خدمتم اگر کاري ازم بياد..

اگر لطف بفرمائيد عين حديثي رو که فرموديد با منيع اينجا بياريد ممنون ميشم تا بشه با هم مقايسه کرد...

اميرالمؤمنين مي فرمايد: أمرنا رسول الله(ص) أن نلقي أهل المعاصي بوجوه مکفّهره رسول خدا(ص) به ما فرمان داده بود تا با گنه کاران با چهره ي درهم گرفته برخورد کنيم.وسائل الشيعه، ج 1، ص 413. از نظر مقبوليت ودلالت هم کاملا قوي ومعتبره

ممنونم.. البته مدارا با دشمن و حتي مخالفان به اين معنا نيست که عقايد و مرام اونها رو بپذيريم و يا از ارزشها کوتاه بيائيم بلکه منظور معاشرت خوب با همه ي مردم هست.. شايد به اين نحو بتوان دشمنان رو هم جذب کرد..

حضرت علي عليه السلام و بقيه ي ائمه ي اطهار عليهم السلام نمونه ي بارز اين رفتار هستند که حتي با دشمنان نيز مدارا ميکردند..اين بزرگواران بسته به شرايط گاهي چنان با دشمن و مخالفان خود به خوشخوئي و نرمي رفتار ميکردند که اونها رو تحت تاثير قرار ميدادند و گاهي با انان ميجنگيدند

ببينين خواهر ابرار دلالت حديث لزوم ترش روئي با گنه کاران خيلي شفافه ..امر به ترش روئي درش هست ..درحالي که حديثي که شما اوردين امر به مدارا درش هست..بنظرشما تعارضي هست يا نيست؟؟يا وجه جمعي داره؟؟

البته بايد موقعيت را سنجيد وگرنه در بعضي موارد مدارا با دشمن باعث ميشه انسان هلاك بشه

وفرمودين اهل بيت : نمونه ي بارز اين رفتار هستند که حتي با دشمنان نيز مدارا ميکردند!!! نه اين جوري نيست در بسياري از موارد مدارا نميکردن..ودرثاني اگه مدارا ميکردن در برخ موارد ملاک چي بود..وايا در برخ افعال درعين حالي که ائمه براي ما الگو هستن تفاوت تکليفي بين ما واهل بيت هست يا نه؟

عرض کردم اين دو روايت در تعارض نيستند. بسته به موقعيت ها و شرايط و افراد مخالف رفتارها هم متفاوت بوده

ما هم سوال مون از شما وبقيه بزرگواراني که حضور دارن اينه اولا اصل مدارا با مخالفين وگنه کاران هست يا اصل ترش روئي ؟؟ در ثاني ملاک وشرايط دراين موضوع تعريف ش چيه؟

جنابعالي نظرات بنده رو ملاحظه ميفرمائيد؟

سرکار خانم رزهيتا.. ببخشيد دير جواب ميدم چون چندين بار نتم قطع شده نظراتتون رو نديدم.. چشم حتما سر ميزنم..

امام سجاد عليه السلام از حضرت رسول صلوات الله عليه و اله روايت كرده اندكه فرمودند : خداى‏ متعال، از اين رو پيامبران را بر مردم ديگر برترى و فضيلت ‏بخشيد، كه ‏با دشمنان دين خدا بيشترين مدارا را مى ‏كردند و به خاطر خدا و حفظ جان پيروان خويش، بهترين «تقيه‏» را به كار مى ‏بستند(بحار الانوار.ج72.ص401)

پس اين احاديث در تعارض نيستند، بلکه بسته به شرايط طرز برخورد متفاوته...اين شرايط ميتونه ميزان و نوع مخالفت طرف مقابل باشه، ميتونه تعداد مخالفين باشه،موقعيت زماني حساسي باشه و ......

با کلي گوئي وملاکهاي غير شفاف نتيجه حاصل نميشه استاد ابرار..فقط همينو بگم فهم کامول اين مطلب نياز به يه دور مطالعه وخلاصه نويسي ومباحثه دقيق گناهان کبيره مرحوم دستغيب داره..بازم تشکر از پست شما

کلي گوئي نشده..لطفا جنابعالي به سئوال بنده پاسخ بديد...

به نظر جنابعالي تعارضي بين اين دو نوع احاديث هست؟ لطفا توضيح بديد.... ممنون

در ضمن کتاب گناهان کبيره ايت الله دستغيب رو مطمئنا بيشتر بزرگواران حاضر در پيامرسان مطالعه کرده اند...

اولين قدمي که در تکاليف بايد بياموزيم اينه که يا دنبال حکم(100%) باشيم يا قاعده(80%) يا اصل(70%).الفاظي مانند بسته به شرايط /وغيره وغيره براي اهل دقت اعتباري نداره..حالا طرح اشکال اينه که اينجا حکم يا قاعده يا اصل چيست؟

جنابعالي بفرمائيد. تا بنده استفاده کنم.در اينجا کدوم حکم هستند کدوم اصل يا قاعده؟

خب؟؟

اخه شما که مفصل فرمودين استاد ابرار ما ديگه چي بگيم..در ثاني اگه به گفتن بنده ست درک دقيق مساله جز با مطالعه وخلاصه برداري ومباحثه گناهان کبيره مرحوم دستغيب ممکن نيست..وبنا به عقيده حقير اکثر ماها حداکثر ده درصد از گناهان رو اسما وحکما وتعريفا وتشخيصا وروشا ميشناسيم..توي اون برنامه 5تايي که به دوستان ارائه شده يک نمونه از خلاصه برداري ها اومده که البته بايد محتواش رو در اتاق وجمع دوستان بحث کرد

بنده عرض کردم مدارا يا ترش روئي بسته به شرايط فرق ميکنه و در تعارض نيستند .... فرموديد اينها کلي گوئي هست.. بايد اصل و قاعده رو .. مشخص بشه !!! حالا سئوال بنده رو لطفا جواب بديد.. اينجا کدوم اصل قاعده يا حکم هستند؟

اگه به گفتن بنده ست درک دقيق مساله جز با مطالعه وخلاصه برداري ومباحثه گناهان کبيره مرحوم دستغيب ممکن نيست..اگه به گفتن شماست مانعي نيست شما با ملاک خودتون حجت خواهين داشت ان شالله..اما بايد به خودتون حل کنين شرايط يعني چي؟؟ شرايط يک حرف با هزار تعريفه

شرايط رو که عرض کردم... اينکه مخالف من چه کسيه؟ ايا در مخالفتش لجاجت ميکنه و عناد داره يا نه؟ ايا زمان و موقعيت مناسبه که بنده مدارا کنم يا زمان ترش روئي هست؟ ايا مخالفان از نظر قدرت و جمعيت در اکثريت هستند؟ ايا ممکنه خوشخوئي باعث جذب مخالف بنده بشه و ....................

و عرض هم کردم منظور از مدارا اين نيست که ارزشها و عقايدمون رو ناديده بگيريم بلکه طريقه ي معاشرت هست....

الان بنده کتاب گناهان کبيره رو فقط خونده ام و نت بر داري و خلاصه نويسي نکرده ام فهمم از دين اشتباهه؟!

اگه ملاک شما اينهاست بايد حکم وقاعده يا اصل وفرع رو مشخص کنين اهم ومهم رو مشخص کنين بايد وجايز ونبايد رو مشخص کنين جنس وفصل قريب وحد وسط تعاريف تون رو مشخص کنين شروط ذاتي وعرضي ومکاني وزماني رو مشخص کنين وچندين تقسيم جدي ديگه ..اجمالا شما بايد چارت بدين..خواهر ابرار

ميشه زحمت بکشيد اصل و حکم و قاعده رو اينجا براي بنده مشخص بفرمائيد؟

در هر صورت بنده پاسخ سئوالم رو نگرفتم ... ممنونم به خاطر نظراتتون.. دعا بفرمائيد. يا حق

ببخشين مامانم ميگه بيا کارت دارم..نرم گوشمو مي بره...ان شالله مهتاب شبي بود واسوده سري درباره گناه شناسي هم حرف خواهيم زد که حتي از ماها در تعريف بديهيات فطري وعقلي وشرعي مث دروغ هي بما هي حتي ده درصد هم اگاهي وتسلط نداريم..تشکر از استاد ابرار وبقيه بزرگوراني که مطالعه کردن...فرصت شد برميگردم ... فعلا ياحي

آقا جان گاهي نمي شود که نمي شود!

خواهش ميکنم....يا حق

احسنت . طيب الله انفاسک. جالب بود . استفاده کرديم . موفق باشيد

ممنون از توجهتون .. خواهش ميکنم...

سلام...:)اونوقت بعضي ازمقدس مآب ها وخشکه مقدس هاي مذهبي ما !!! بيشتر دافعه دارند تا جاذبه ! يادمه تهران توي يه اردو دختر خانمي با ما درشون هردو زياد حجاب درستي نداشتند من باهاشون دوست شده بودم،......(ريا ميشه بقيه ش رو بگم!:)

اونوقت يه خانمي داشتيم توي بچه ها چنان تو صورتشو ميگرفت که فقط دو تا چشمش پيدا بود ، فکر ميکرد اسلام فقط به همين حجابه س !محل که نميذاشت هيچي ،خودشو تافته جدا بافته ميدونست...:(ما هم محجبه بوديم اما طوري رفتارکرديم که هم با ما دوست شده بودن هم اينکه وقتي پيششون بوديم به حرمت دوستيمون مراقب حجابشون بودن...(آيکن ريا!:))

ممنون از شعر زيباتون جناب اقاي نور خدا

بله درسته سرکار خانم نرجس خاتون.. رنگ زرد فرح بخشه..

عليکم السلام خواهرم.....متاسفانه گاهي همينطوره که ميفرمائيد سرکار خانم هاتف...

من با به راه انداختن گروهي جوان کار آفرين بر آن شدم تا بتوانم لااقل سهم کوچکي از سلامت جامعه ايراني رو تامين کنم. بنابر اين شما مي تونيد با کمک ما و با خريد جوجه هاي کوچک محلي و پرورش آن به سلامت جامعه کمک کنين سلامت شما آرزوي ماست