شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

*ابرار*

+ گلم پرپر شد و بوي گلاب آيد ز خاک او/ بگو اي باغ سرخ من، گل من کو گل من کو/نمي گويم چها ديدم که از من باخبر بودي/ به هر کويي گذر کردم تو با من همسفر بودي/ نمي دانم چسان بي تو، به سر عزم وطن دارم/ ز هجده يوسفم با خود فقط يک پيرهن دارم/ به غير از اشک چشم خود نياوردم گلابي را/ که من هرگز ننوشيدم بدون گريه آبي را
*ابرار*
کاروانِ اربعين، با خطبه‏ هاي گريه، از شام رسوا برگشته است و تصاوير جراحت، در سوزنده‏ ترين بيان قاب مي‏شود...
*ابرار*
دوبيتي‏ هاي پرلهيب، سطح مصيبت‏زده دشت را گلگون‏تر مي‏کند. اکنون چهل روز از آن سيل عطش، سپري شده است. قافله‏ اي زخم خورده، وارد سرزمين چهلمين روز مي‏شود.
*ابرار*
از پرهاى سوخته و خيمه هاى خاکستر، چهل روز مى گذرد؛ از شانه هاى بى تکيه گاه و چشم هاى به خون نشسته
*ابرار*
چهل شب است که بر نيزه شدن آفتاب را سر بر شانه هاى آسمان مى گرييم. «اى چرخ! غافلى که چه بيداد کرده اى».
اللهم صل علي محمدوآل محمدوعجل فرجهم
*ابرار*
اللهم صل علي محمدوآل محمدوعجل فرجهم
[) يا صاحب يا مهدي مدد [))
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top