پيام
+
بمب وقتي كه خوشه چين افتاد/ دست هاي تو بر زمين افتاد/
دست هاي گره گشاي تو /تا كه بالا زد آستين، افتاد/
لاله كاري شد آسمان يكدست/ تا دو دست تو روي زمين افتاد/
خم به ابروي خود نياوردي/ كي به پيشاني تو چين افتاد/
ناموس خدا..
90/3/5

*ابرار*
عشق تا گرد وخاك برپا كرد/
نقش آيينه بر جبين افتاد/
زخم هاي ستاره چين افتاد/
دل نبستي به اين و آن هرگز/
از دو چشم تو آن و اين افتاد/
دل به سرخي سيب ها دادي/
دل زدست تو اين چنين افتاد/
عشق تكليف شرعي دل شد /
*ابرار*
چه « خروشي در اهل دل افتاد »/
بر لب از اشك شوق ، پي در پي/
شور يا رب العالمين افتاد/
آه سردي كه از دلت برخاست/
چون منور چه آتشين افتاد/
بدنت مهر خورد و بر صحرا/
پاره هاي صد آفرين افتاد/
چشمت از بند صبح شد آزاد/
*ابرار*
چشمت از بند صبح شد آزاد/
از سحرگاه ، گاه و سين افتاد/
ذره بين است عشق و خواهد سوخت/
هر كه در زير ذره بين افتاد/
پشت دريا به آسمان وصل است/
پشت چشمت سه نقطه چين افتاد/
تا سبك بال تر روي در امواج/
جبرييلي شدي ، « امين » افتاد/
دست پر را به آسمان بردي/
دست خالي ت بر زمين افتاد/
جانماندي از آخرين رخداد/
اتفاقي كه آخرين ....... افتاد/
متولد شدي در عاشورا/
سالگردت به اربعين افتاد/
ميراب عطش
منبع ؟
حسان
شعر پر مغزى است.
*ابرار*
سلام بر شما، منبع : كتاب امواج ارغواني برگزيده ي آثار هفدهمين كنگره ي شعر دفاع مقدس/
شعر از محمد كامراني اقدام