فلسفه برای کودکان در ایران
فلسفه برای کودکان، موضوع تازهای است که بیش از چهار دهه از طرح آن نمیگذرد، این موضوع، با نامهای گوناگونی همچون فلسفه برای کودکان، فلسفه با کودکان، فلسفه و کودک و ... شناخته شده است. درباره پیشینه این برنامه در ایران، برخی بر آنند که ابوریحان بیرونی، دانشمند مشهور ایرانی، اولین کسی است که با نگارش کتابالتفهیم (درباره آموزش مقدمات ریاضی و نجوم به کودکان) و تقدیم آن به کودکی خیالی به نام ریحانه، گام اول را در این عرصه برداشته است. شیوه نگارش التفهیم بدینگونه است که نخست ریحانه (کودک خیالی)، پرسشهای خود را مطرح میسازد و پس از آن، ابوریحان به پاسخ آنها میپردازد . متأسفانه بعد از ابوریحان کسی راه او را پینگرفت و بدین ترتیب این شیوه بدیع آموزشی او به فراموشی سپرده شد.
اما برنامه آموزش فلسفه به کودکان به صورت یک طرح هدفمند، نخستین بار در سال 1373ش توسط بنیاد حکمت اسلامی صدرا در کشور ما شناخته شد و در همان تاریخ، گروه فلسفه و کودک این بنیاد پایهگذاری گردید. ولی بعدها مؤسّسهها و دانشگاههای دیگری نیز به پژوهشهایی در این زمینه پرداختند.
ضرورت اجرای طرح آموزش فلسفه برای کودکان در ایران
بیشک رسیدن به قلههای بلند پیشرفت و دستیابی به اهداف بلند مدت کشور در زمینههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... با ترجمه و تقلید از آثار دیگران امکانپذیر نخواهد شد، بلکه باید با اعتماد به نفس و خلاقیت، به نوآوری در تمامی عرصههای علمی اعم از علوم تجربی و علوم انسانی دست زد. این امر، بدون فراهم آوردن بستر مناسبی برای آن در جامعه به طور کامل عملی نخواهد شد.
باید اقدامهایی بنیادین در این زمینه صورت گیرد؛ یعنی پرورش کودکانی با اعتماد به نفس بالا، خلاق، نقاد و دارای روحیه خود اصلاحگری برای فردای کشور.
بهترین سن برای ایجاد این ویژگیها در انسان دوران کودکی است و بیگمان کسی که از کودکی نقاد و نقدپذیر بار نیامده باشد، نمیتوان این روحیه را به هنگام بزرگسالی در وی پدید آورد.
نسل کنونی را نیز باید تا آنجا که ممکن است متحول ساخت، ولی تمرکز اصلی باید بر کودکان صورت گیرد؛ بدین جهت باید با آموزش فلسفه به کودکان، نسلی را برای فردا پرورش داد که افزون بر موفقیت در زندگی خود، همه ویژگیهای لازم را برای رساندن کشور به قلههای پیشرفت در علوم انسانی، تجربی و ... دارا باشند.
ابـــــــــــرار
قدرت تمیز, داوری و استدلال آوری از اهمیت انکارناپذیری در زندگی فردی و حیات جمعی برخوردار است .با وجود این، حتی در گروههای فلسفه دانشگاهها نیز بسیاری از دانشجویان فاقد قدرت تمیز, داوری و استدلال آوری هستند. البته این معضل به کشورهای جهان سوم محدود نمی شود، در کشورهای پیشرفته و کشورهای غربی نیز این امر محسوس بوده است. به همین دلیل اندیشمندان , فلاسفه و متخصصان تعلیم و تربیت این کشورها مدتی (حدود نیم قرن) است که با انجام مطالعات و تحقیقات فراوان در این زمینه, و با عنایت به این امر که برای تقویت توانایی های ذهنی و استدلالی افراد دوران دانشگاه بسیار دیر است, به این نتیجه رسیده اند که باید این کار را از دوران کودکی آغاز کرد.
بدین ترتیب شاخه دیگری از فلسفه متولد شده که « فلسفه برای کودکان» یا " p4c"نام گرفته است و از این طریق فلسفه وارد مهد کودکها, دبستانها و مدارس راهنمایی و متوسطه گردیده است. هماکنون بیش از 100 کشور در دنیا به اهمیت این ایده پی بردهاند و در حال بررسی یا اجرای این برنامه هستند که حدود 30 کشور از کشورهای پیشرفته، بهطور جدی آن را به اشکال مختلف وارد نظام آموزش و پرورش خود کردهاند و حدود 100 کشور نیز بهطور آزمایشی این برنامه را تجربه میکنند.
این برنامه به کودکان کمک می کند به جای حفظ طوطی وار مطالب ، به تفکر و مباحثه درباره مسائل مطروحه بپردازند و بدین وسیله قدرتهای ذهنی آنها اعم از قوه استدلال و قدرت داوری تقویت شود.
برنامه شامل یک سری کتابهای داستان برای مقاطع سنی مختلف و یک دسته کتاب کمکی برای معلمان کلاسهاست. این داستان ها در کلاس با صدای بلند از سوی دانش آموزان خوانده می شود و سپس معلم ، کودکان را برای اظهارنظر درباره موضوعات کتاب و همچنین درباره نظرات دوستانشان تشویق می کند. مباحثه ای که در کلاس درمی افتد، به کودکان کمک می کند که یاد بگیرند بخوبی گوش فرا دهند، بخوانند و مطلب را درک کنند، سوالات خود را مطرح کنند، نظرات خود را ارائه دهند، دوستان خود را نقد کنند، نقدهای دوستان را تحمل کنند، استدلال کنند، استدلال های دوستان خود را نقد کنند، مواظب مغالطات باشندو .....
پرفسور متیو لیپمن بنیانگذار این برنامه است. وی در سال 1954 م دکترای خود را از گروه فلسفه دانشگاه کلمبیا گرفت. هجده سال استاد فلسفه آن دانشگاه بود. سپس به دانشگاه دولتی مونتکلیر رفت و در آنجا «پژوهشگاه توسعه و پیشبرد فلسفه برای کودکان» را تأسیس کرد. برنامه او، یعنی «فلسفه برای کودکان»، جایزه سال 2001 انجمن فلسفی امریکا را به خود اختصاص داد. این برنامه از طرف یونسکو و انجمن معلمان فلسفه امریکا تقدیر شده است.
سخنی با معلمان
- به دانش آموزان بیاموزید که شبهای امتحان، زمان یادگیری دروس نیست و در این شبها فقط باید به مرور درسها پرداخت.
- محل برگزاری امتحان باید دارای تهویه مناسب، نور کافی، دمای مناسب و صندلی مناسب و عاری از هرگونه عوامل مزاحم از قبیل سروصدا باشد...
- ابتدای جلسه امتحان، راهنمایی و توضیح کافی پیرامون آن آزمون بدهید ودر حین جلسه از توضیح اضافی که موجب حواس پرتی آنان میشود اجتناب کنید.
- به دانش آموزان بگویید سوِالات از کتاب درسی آنهاست و آنها با مطالعه کتابهای درسی خود به راحتی میتوانند به سئوالات پاسخ دهند.
- از ایجاد رقابت ناسالم در میان دانش آموزان اجتناب کنید .
- در طرح سئوال، اصول سنجش و اندازه گیری، به خصوص سطح دشواری سئوالات را رعایت کنید.
سخنی با والدین
- حتی المقدور برای صبح امتحان فرزندتان صبحانه مناسبی آماده کنید و به هیچ وجه او را گرسنه به جلسه امتحان نفرستید..
- عسل، کشمش و خرما، جزو منابع غذایی هستند که میتوانند کالری مناسبی را در روزهای امتحان به دانش آموزان منتقل کنند.
- محیط خانواده، باید دور از تنشهای عاطفی و مشاجره باشد.
- در ایام امتحانات باید رفت وآمدها و میهمانی های خانوادگی تعطیل یا محدود شود..
- به استراحت و خواب دانش آموزان توجه کافی داشته باشید .
- در صورتی که فرزندتان از موفقیت در یکی از امتحانات رضایت خاطر نداشت، اورا مورد حمایت قرار دهید و از سرزنش او خودداری کنید.
- باید از حبس کردن دانش آموز در اتاق برای مطالعه خودداری کرده و به دانش آموز اجازه استراحت و تفریح لازم نیز بدهید.
- انتظارات بالا و بیش از حد توانایی فرزندتان، میتواند در ایجاد اضطراب و شدت آن موثر باشد. پس انتظارات خود را تعدیل کنید.
- از مقایسه فرزندان با یکدیگر و با دیگران پرهیز کنید .
یکی از علل اضطراب ناشی از امتحان، تسلط نداشتن بر مفاهیم درسی است. ضعف در عملکرد معلمان، تطبیق نداشتن مفاهیم کتاب های درسی با روحیات دانش آموزان و موارد دیگر، سبب جدایی دانش آموزان از کتابهای درسی و نگرفتن مفاهیم آموزشی میشود. امتحان بین دانش آموزان و معلمان به صورت یک خط قرمز در آمده است، به طوری که معلم درس میدهد تا فقط دانش آموز در امتحان قبول شود و دانش آموز نیز درس میخواند تا فقط بتواند از پس سوالات امتحان برآید و تاکیدی بر میزان یادگیری دانش آموزان وجود ندارد.
نمره بیست یکی دیگر از عوامل مهم ایجاد استرس و اضطراب در دانش آموزان است. بیست، نمرهای است که اکثر والدین و دانش آموزان در پی آن هستند، در حالی که این نمره بیانگر یادگیری کامل از سوی دانش آموزان نیست بلکه فقط نشان میدهد که دانش آموز مطالب کتابهای درسی خود را خوب حفظ کرده است.
بیش ازنودو سه درصد دانش آموزان به دلیل تاکید فراوان خانواده و معلمان مدارس در روزهای امتحان دچار استرس و اضطراب هستند که این عامل، درصد افت تحصیلی دانش آموزان را افزایش میدهد و سبب عدم ارائه کامل آموختههای دانش آموزان میشود. طبق مطالعات انجام شده اضطراب ناشی از امتحانات میتواند تا هفتاد درصد سبب کاهش یادگیری دانش آموزان خصوصا در مقاطع راهنمایی و متوسطه شود. اضطراب امتحان یادگیری دانش آموزان را مختل کرده و سبب بروز اختلالات رفتاری همچون تیکهای عصبی و پرخاشگری در آنها میشود.
حال این سئوال مطرح است که چه باید کرد؟
- طرح مطالب درسی به صورت پرسش های جالب : مطلب یا موضوعی را که می خواهیم کودک و نوجوان یادبگیرد ، به صورت پرسش یا پرسش هایی روشن و جالب که آنها را به فعالیت ذهنی و پویندگی ترغیب نماید ، مطرح کنیم . باید تلاش نمود تا در دانش آموزان احساس نیاز به وجود آید .
- دانش آموزان در اثر شکست در درسی نسبت به آن نگرش منفی پیدا می کنند باید به آنها کمک کرد تا با کسب موفقیت در درس جدید ، به تصویری مثبت از توانایی خود دست یابند زیرا یادگیری همراه با موفقیت به ایجاد انگیزه منجر می شود .
- تجربه و تماس مستقیم با مطالب درسی : سعی نمایید تا دانش آموزان آنچه را که می خواهند یادبگیرند با آن تماس پیدا نموده و تجربه مستقیم و عملی داشته باشند .
- اهداف آموزشی مورد انتظار از دانش آموزان را در آغاز درس برای آنها بازگو نمایید . اهداف باید روشن و متناسب با توانایی دانش آموزان باشد .
- اجرای نقش : بهتر است در زمینه برخی از موضوعات ازجمله تاریخ ، ادبیات ، دینی و … دانش آموزان را تشویق نماییم تا موضوع مورد نظر را به صورت نمایش در آورند . اجرای نمایش در تفهیم مسائل تربیتی و اخلاقی بسیار مفید و مؤثر می باشد .
- در شرایط مقتضی و مناسب از تشویق های کلامی استفاده کنید . مثلا“ خوب ، آفرین ، مرحبا
- باید شرایطی فراهم شود تا دانش آموز موفقیت خود را احساس کند زیرا هیچ چیز همانند خود موفقیت به موفقیت کمک نمی کند .
- تکالیف ارائه شده نه باید بسیار مشکل باشد و نه ساده ، از ارائه تکالیف یکنواخت باید پرهیز کرد و به عبارتی تکالیف باید خاصیت برانگیختگی داشته باشند .
- مشخص کردن نحوه انجام کار برای یادگیرنده : کاری را که دانش آموز قرار است انجام دهد باید دقیقا“ مشخص شود .
- تبادل نظر با دانش آموزان در باره مشکلات درسی و شرکت دادن آنها در طرح نقشه های کار و فعالیت
- استفاده از نمرات و آزمون ها برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان
- علاقه مندی یاددهنده به موضوع : دربسیاری از مواقع مشاهده می کنیم که بی علاقه بودن یادگیرندگان به موضوعی خاص ناشی از علاقه مند نبودن والدین و مربیان آنهاست . معلمی که در زنگ انشاء ، ورقه های ریاضی را تصحیح می کند یا در ساعت ورزش به بافندگی مشغول می شود ، عملا“ به یادگیرندگان می گوید که برای این فعالیت ارزش قائل نیست .
- مطالب آموزشی را باید از ساده به دشوار ارائه کرد . می توان با فعال سازی دانش آموز به هنگام تدریس در او ایجاد انگیزه نمود .
- به وضع جسمانی دانش آموزان و وضع ظاهری کلاس باید توجه نمود . کلاس درس را باید از نظر ظاهری و روانی تبدیل به محیطی امن و آرام نمود .
- از مقایسه نمودن دانش آموزان با یکدیگر خودداری نمایید .
- قدردانی از کار دانش آموز او را به کوشش و تلاش بیشتر و دلبستگی به درس وادار خواهد نمود .
- برقراری ارتباط بین مطالب درسی با واقعیات زندگی در ایجاد انگیزه مؤثر می باشد .
- بلافاصله دانش آموز را از میزان پیشرفت در کارش مطلع نمایید . آگاهی از نتیجه کار در هر مرحله از آموزش ، دانش آموز را از عملکرد خود آگاه نموده و باعث می شود تا به تقویت نقاط مثبت و اصلاح نقاط ضعف و منفی خود بپردازد .
- استفاده از علائق یادگیرنده : مربیان و والدین میتوانند با شناسایی علائق دانش آموز از آن استفاده مطلوب نمایند .
- مقابله با بازدارنده های عاطفی و هیجانی که موجب دلسردی و کاهش علاقه دانش آموز به درس و تحصیل می شود . مثلا“ معلمی ممکن است از دانش آموز توقع زیاد داشته باشد و یا پس از ورود به کلاس به هیچ دانش آموزی اجازه ورود ندهد و یا تکالیف سنگین تعیین کند ، زیاد درس بدهد ، سخت نمره دهد و گاهی تبعیض روا دارد .
- انگیزش از راه سرمشق گیری : معلم در این شیوه از شخصیتی خاص تمجید و تجلیل نموده و او را یک نمونه و سرمشق ارزشمند و قابل احترام معرفی می کند و دانش آموزان نیز از طریق همانند سازی با آن به درس و مدرسه علاقه مند می شوند .
- تحریک حس کنجکاوی دانش آموزان
- آموزش برنامه ریزی به دانش اموزان از طریق رفتار و گفتار و کردار خود در کلاس درس و ارائه نظرات مشورتی به آنها درتهیه برنامه
- در آمیختن درس با تفریح و بازی دانش اموزان را به یادگیری بیشتر علاقه مند می سازد .