سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ابـــــــــــرار

 *چرا کودک شمادر یاد گیری مهارتهای اجتماعی مشکل دارد و چه کاری می توان در مورد او انجام داد؟
مشکلات مهارتهای اجتماعی یکی از علل شایع شکایت و مراجعه والدین به مدرسه است. کودکی که همراه بقیه کودکان بازی می کرده است, ناگهان احساس انزوا می کند و نمی تواند با بقیه دوست شود.
دلیل این اتفاق این است که وقتی کودکی از دوران بچگی خارج می شود واکنش های اجتماعی او, به سرعت تغییر می کنند. اکنون کودک باید بتواند:

      -          تفاوت بین زبان کلامی و غیر کلامی را درک کند.
      -         
بین زبان لغوی و غیر لغوی تفاوت قائل شود.
با وجود این که ما این موضوع را قبول داریم اما کار آسانی نیست.
بدترین قسمت این ماجرا زمانی است که کودکان می خواهند دوست پیدا کنند. ولی نمی دانند که چگونه دوست پیدا کنند و چگونه این دوستی را حفظ کنند.

ادامه مطلب...

یکی ازمشکل ترین مهارتهائی که یک معلم باید از عهده ی آن برآید, اداره ی کلاس است. متاسفانه اگر شما نتوانید از عهده ی این مهارت بر آئید, نخواهید توانست بعنوان یک معلم به ویژه معلم مقطع راهنمائی بدرستی انجام وظیفه کنید.
به هر حال ,زمانی که سال تحصیلی آغاز می شود, بسیاری از معلمان تازه کار مدارس راهنمائی متعجب می شوند. چرا که در طول دوران تربیت معلم به آنها گفته شده که چقدر اداره کلاس در مقطع راهنمائی سخت است و چقدر اهمیت دارد که برای موفقیت در شغل معلمی مهارتهای موثری جهت اداره کلاس داشته باشیم.

با این وجود, در طی روزهای اول مدرسه به نظر مشکل زیادی وجود ندارد...دانش آموزان نسبتا دقیق به نظر می رسند,در واقع هیچ کسی صحبت نمی کند, در طی چند روز اول هیچ کس با فرد پشت سرش حرف نمی زند, و بچه ها با هم دعوا نمی کنند..... اما یک باره همه چیز شروع به تغییر می کند.

و شما متوجه می شوید که  اولین روزهای مدرسه دوران ماه عسل بوده است...دانش آموزان عصبی و تند خو هستند و بسیاری از آنها کمی ترسیده اند, بنابر این  در ردیفهای آخر کلاس می نشینندو منتظر می مانند.
علی رغم این, در پایان هفته اول یا دقیقا در طول هفته ی دوم, بچه های دوره ی راهنمائی شروع به احساس راحتی می کنند, آنها شروع به امتحان کردن نقاط ضعف معلم می کنند و اداره کلاس هر روز سخت و سخت تر می شود.
در این مقطع زمانی است که معلمان به وحشت افتاده و سریع به انواع سیستمهای تنبیه- تشویق متوسل می شوند.
متاسفانه چنین سیستمهای وسیعی اشتباه هستند. این سیستمها فقط راه حل موقتی برای مشکل موجود هستند. دانش آموزانی که به جایزه عکس العمل نشان می دهند, فقط در صورتی که جایزه ای در کار باشد, شروع به انجام وظایفشان می کنند. در حالیکه همزمان بسیاری از دانش آموزانی که دارای نگرش منفی هستند, شروع به دریافت تنبیه می کنند.
راه بهتر استفاده از روش "فعال"برای اداره کلاس است. این روش بر این چهارچوب پایه گزاری شده که بهترین راه اداره کلاس یک طرح آموزشی قوی است......کلید اداره کلاسهای مقطع راهنمائی این است که همه دانش آموزانتان را بطور فعال در گیر و مشغول دروس کنید.
متاسفانه اوقاتی وجود دارند که معلم مجبور می شود عکس العمل نشان دهد. اوقاتی است که معلم هر نوع ترفند فعال را به کار برده ولی هنوز یک دانش آموز کارهائی انجام می دهد که نیاز به عکس العمل معلم دارد.
با این وجود تنها به این علت که معلم باید عکس العمل نشان دهد, به معنای تنبیه دانش آموز نیست. معلم باید هنوز مجازات و تنبیه را بعنوان آخرین چاره نگه دارد.

پس,معلم چه باید بکند؟
استفاده از ایده ای به نام" روش عملکرد رفتاری" مناسب به نظر می رسد. یعنی وادار کردن دانش آموز به ایجاد این ایده.کلید تغییر رفتار نا مناسب دانش آموز وادار کردن او به این موضوع است که مسئولیت اعمال و رفتارش را بپذیرید. ابتدا باید تشخیص بدهد که رفتارش اشتباه است, سپس دلیل اشتباه بودن رفتار را بفهمد, و در آخر چه کاری برای توقف این رفتار انجام دهد.
همه ی کاری که معلم باید انجام دهد این است که دانش آموز را وادار به انجام "روش عملکرد رفتاری" کند. در این طرح دانش آموز باید این سه جمله را کامل کند:

                 -من این روش را انجام می دهم زیرا........

                 -این رفتار من اشتباه بوده زیرا...........

                 -برای اینکه این رفتار دوباره تکرار نشود, باید........

سپس در انتهای بروشور دانش آموز باید برگه را با نام خود امضاءکند. با این امضاءدانش آموز متعهد می شود که طبق طرح مذکور عمل نماید.
در انتها این روش اداره کلاس بسیار بهتر و موثرتر از این است که به سادگی دانش آموز به خاطر رفتار اشتباه تنبیه شود. لازم به ذکر است روش مذکور نتایج طولانی مدت خواهد داشت.

نویسنده مقاله:
Adam waxler
مترجم:منتظر مهدی


کارهائی که معلمان علاقمند و اگاه می دانند, می فهمند و عمل می کنند تا بدون استفاده از تنبیه و جایزه دانش آموزان را به یادگیری و تحصیل ترغیب کنند:

      معلمان علاقمند و آگاه
1-
می دانند که شغلشان متکی بر روابط است.
  بسیاری از دانش آموزان اگر دید منفی نسبت به معلم خود داشته باشند,تلاش کمی برای درس خواندن می کنند.معلم خوب معلمی است که رابطه ی خوبی با بچه ها برقرار می 
کند و از آنها انتظارات به جا دارد.
2- 
با استفاده از روش های مثبت با دانش آموزان ارتباط بر قرار کرده و در کلاس درس نظم ایجاد می کنند.  
  این معلمان به جای اینکه به دانش آموزان بگویند چه کاری را انجام ندهند, آنها را    آزاد می گذارند تا خودشان متوجه شوند که معلم از آنها می خواهد چه کاری انجام دهند.
3- 
به جای وادار کردن دانش آموزان به انجام کاری, آنها را تشویق و ترغیب می کنند. هدف این معلمان رشد حس مسئولیت در دانش آموزان است نه اطاعت محض. آنها می دانند که اطاعت دانش آموز از معلم نشان دهنده ی شوق و رغبت به درس نیست.
4-
ضرورت و اهمیت درسی را که باید داده شود را می دانند و برای دانش آموزانشان نیز این اهمیت را توضیح می دهند.
   این معلمان دانش آموزانشان را از طریق حس کنجکاوی, ایجاد رقابت سالم و ارتباط مناسب ترغیب می کنند.

   5- مهارتهائی را به دانش آموزان یاد می دهند که آنها را ترغیب می کند به میل خودشان  مسئولانه رفتار کنند و با سعی و کوشش بیشتر درس بخوانند.

  6-  ذهنی باز و پویا دارند.
 آنها انعکاس دهنده این موضوع هستند که اگر درسی نیاز به اصلاح دارد, قبل از اینکه از دانش آموزشان توقع تغییر داشته باشند, خودشان ابتدا تغییر می کنند.

-       7- آگاهند که تحصیل و آموزش حول محور ایجادانگیزه و ترغیب می چرخد.

نویسنده:Dr Martin Marshall

مترجم:منتظر مهدی


محاسن طرح ارزشیابی توصیفی
1- افزایش اعتمادبه نفس دانش آموزان
2- تکیه نداشتن به نمره ی بیست
3- افزایش پارامترهاجهت تشخیص سطح یادگیری هردرس به طورجداگانه ودرنتیجه یافتن ضعف دانش آموزان
4- ایجادرابطه ا ی صمیمی تربین معلّم ودانش آموز
5- تکیه برکار و آموزش علمی وعملی
6- افزایش شورونشاط وشادابی دانش آموزان وروحیّه ی آنان درکلاس ومدرسه
7- حذف اضطراب ناشی ازامتحان ونمره که به نوعی استرس مانعی جدی برای فرایندیاددهی ویادگیری خواهدبود.
8- دراین طرح یادگیری عمیق وپایدارصورت می گیردوروش علمی که همان حل مساله است انجام می پذیرد.
9- افزایش روحیّه ی همیاری ،همکاری،همدلی و...دردانش آموزان
10- افزایش حس مسئولیّت پذیری دردانش آموزان
11- چون دانش آموزان کم کاردرکناردانش آموزان فعّال قرار می گیرندازاین جهت آنها نیز به نوعی خودرابامحیط تطبیق می دهند.
12- روانی وروایی کاربرای معلّم کلاس ودانش آموز
13- انگیزه هاکه همانا جرقه های ایجاد خلاقیت درذهن دانش آموزان است شکل می گیرد.
14- افزایش رقابت مثبت دردانش آموزان
15- کلّ دانش آموزان درامریادگیری دخالت دارند وهمین باعث ایجاد مهارتهای اجتماعی ومهارتهای زبان آموزی درسطح عالی می گردد.
16- رفتارهای دانش آموزبهترمورد مشاهده قرارمی گیردومی توان آن راموردمطالعه قرارداد.
17- هردانش آموزباتوجّه به فعّالیتش باخودش مقایسه می شود وپیشرفتش موردارزشیابی وتقدیرقرارمی گیرد.(اصل تفاوتهای فردی)
18- ازبین رفتن احساس ناتوانی وضعف دانش آموزان درحضوردیگردانش آموزان
19- ایجادمهارت وتوانایی برای برطرف کردن نیازهای فردی
20- این طرح باشرایط ومواردپیشرفت دردنیای جدیدهمگام است.
21- برای اندازه گیری فرایندهای ذهنی وبازده حاصل ازآن مناسب است.
22- دانش آموزان رادرموقعیّت های حل مساله قرارمی دهد.
23- دانش آموزان راواداربه کارگیری دانش فراگرفته قرارمی دهد.
24- جنبه های مختلف دانش ودرک فراگیررامی توان مطالعه نمود.
25- دانش آموزراواداربه عمل کردن ،تولیدکردن وخلق کردن می نماید.
26- ایجادحس موثّربودن دردانش آموز
27- برخورداری ازکارنامه توصیفی وتشریح ضعف وقوّتهای آموزشی وپرورشی هردانش آموز
28- نبوداسترس دردانش آموزوخانواده ی ایشان
29- سهل وآسان نمودن ادامه ی تحصیل وفراهم نمودن زمینه ی مناسب طی کردن آموزش عمومی برای کلیّه ی دانش آموزان
30- اولیا به طورمستمردرجریان پیشرفت یاافت فرزندشان قرارگرفته ودراین مورد بیشتراحساس مسئولیت می نمایند.
31- ایجاد روحیّه ی خودباوری دردانش آموزتادرآینده بتواندگوینده ی خوب،شنونده ی خوب،محقق ومنتقد خوبی گردد.
32- انجام فعالیتهای مشابه به فعالیتهای دنیای واقعی درکارروزانه دانش آموزان
معایب طرح ارزشیابی توصیفی
1- ایجادزمینه برای دانش آموزان کم کار و آنان که برحسب شرایط مجبورندبه مدرسه بروند وبسترآماده برای شانه خالی کردن ازانجام تکلیف
2- ایجادزمینه برای معلمان کم انگیزه و یابی انگیزه به گونه ای که خوداین طرح دست ایشان رانسبتا باز می گذارد.
3- عدم تعریف پارامترهای مورد نظربه گونه ای که هرکدام ازاین پارامترهابراساس توان وظرفیت وعلاقمندی هرهمکاردرامرتعلیم وتربیت می تواند متغیرباشد.
4- ازآن جائیکه انجام این طرح مستلزم وقت زیاد است به نظرمی رسدکه تراکم دانش آموز به طورمستقیم برروی کارو فعّالیت یک همکارموثّر می باشدو چنانچه به این موضوع توجّه نشودبه لحاظ این که معلّم ولو هرچندعلاقمند،امّابه خاطراین که ازبودجه بندی عقب نماندمجبوراست به شیوه های دیگرارزش گذاری متوسّل شود.
5- به علّت این که نمره اهمیّت نداردحسّ رقابت ازبین می رود ودانش آموزان به مرور انگیزه ی خودراازدست می دهند.طبق گفته ی معلّمین مجری طرح ،برای بچّه هاچگونگی وکیفیّت مطالعه خیلی مهم نیست.
7- چون تعداد چک لیستها وفرمهایی که برای هردانش آموز یا هرگروه تکمیل می گردد زیاد است معلّم فرصت زیادی رابرای این کار صرف می کند وعملا دقّت وتوجّه کمتری درارزشیابی صورت می پذیرد.
8- استفاده ازفرمهای متعدّد بودجه زیادی می طلبد وشایداصل فدای فرع گردد.
9- برطبق مشاهدات چون آموزگاردرتمام مدّت حضور درکلاس بایددانش آموزان رابه صورت فردی ویادرگروه موردبررسی وارزیابی قرار دهدو به تمام جنبه های عاطفی،اجتماعی،آموزشی و...توجّه نمایدبه نکات اساسی ازجمله زیبانویسی ودرست نویسی درکتاب بنویسیم توجّه نکرده ،به همین دلیل دانش آموزان درپایه های اوّل ودوّم مخصوصادرمدارس پسرانه خط تحریری رابه خوبی نسبت به دانش آموزان مدارس دیگرنیاموخته اند.
10- چون مدارک مشخّصی برای ارزشیابی وجودندارد می تواند فضای مناسبی برای معلّمان باری به هرجهت وبی انگیزه فراهم کندتاباخونسردی وبی خیالی فقط درکلاس وقت بگذرانند،چراکه هیچ گونه مدرکی مبنی برچگونگی کیفیّت آموزشی آنها موجودنیست ووجودندارد.
11- تکیه ی اولیا به گرفتن حرف دال به نوعی نمره ی بیست.
12- دشوارشدن ارزشیابی ازکلاس توسّط مدیر.
13- معلمان دراین طرح بایدفعّال ،باانگیزه و کارآمد و...باشند.
14- دراین طرح پارامتر بالاتر ازحدّانتظار برای دانش آموزان نخبه و...وجودندارد.


تاکنون پژوهش های زیادی برای اثبات این موضوع انجام گرفته که والدینی که خودشان را در درس و تحصیل بچه هایشان درگیر می کنند, موفقیت تحصیلی بچه هایشان را تضمین می کنند. چنین دانش آموزانی خودشان را بهتر با مدرسه و محیط آن وفق می دهند و این امر باعث می شود آنها بیشتر و بهتر درس بخوانند. بعلاوه والدین به طور ناخود آگاه این پیام را به فرزندشان القا می کنند که تحصیل و درس آنها برایشان بسیار با اهمیت است.
علاوه بر این, مشارکت والدین در امر تحصیل بچه ها به این دلیل اهمیت دارد که والدینی که سهمی در امور تحصیلی فرزندانشان دارند به اهمیت مهارت"خواندن" پی خواهند برد.چنین والدینی از همان اوان کودکی شروع به خواندن متون و مطالب مختلف برای فرزندشان می کنند,که این امر موجب تقویت مهارت "خواندن " در بچه ها خواهد شد.
موضوع دیگر که به همین میزان اهمیت دارد این است که والدینی که در امر تحصیل بچه ها شرکت می کنند, این اطمینان را بوجود می آورند که خانه ی آنها به عنوان یک رابط تحصیلی عمل می کند. یعنی در خانه ی این افراد به اندازه ی کافی کتاب برای مطالعه در دسترس بچه ها قرارمی گیرد. همچنین انواع کتب مرجع مانند دائره المعارف,مجلات,کامپیوتر, ماشین حساب,خودکار ,مداد,کاغذ و ...... در دسترس بچه هاست.در منزل اتاقی آرام دارد که بچه ها می توانند برای مطالعه و تمرکز بر کارشان از آن استفاده کنند. بخشی از وظیفه ارتباطی خانه در امر تحصیل بچه ها شامل محدود کردن تماشای تلویزیون در طول هفته می باشد.بعضی از والدین حتی هر روزه از این که بچه ی شان تکالیفش را به خوبی انجام داده اطمینان حاصل میکنند ودر صورت نداشتن تکلیف خودشان به بچه تکلیف می دهند.
دلیل دیگر اهمیت مشارکت والدین در امر تحصیل بچه ها این است که چنین والدینی سریعا متوجه هر نوع ضعف و کمبود تحصیلی بچه شان می شوند. آنها به نقاط ضعف و قوت فرزندشان پی می برند که این موضوع به آنها کمک می کند تا هر چه زودتر با این ضعف فرزند خود مقابله کنند و در رفع آن بکوشند.
والدینی که در جلسات اولیا و مربیان شرکت می کنند و داو طلبانه انجام فعالیتهائی در این زمینه را به عهده می گیرند, به فرزندشان نشان می دهند که چقدر مدرسه برایشان اهمیت دارد. فرزند چنین خانواده ای با دیدن پدر و مادر می فهمد که چقدر تحصیل او برای آنها با اهمیت است. همچنین قدر دانی اولیای مدرسه از چنین پدر و مادرهائی نتایج مفید آموزشی برای فرزندان به ارمغان خواهد آورد.
در مجموع مشارکت والدین در امور تحصیلی بچه ها تضمین کننده ی آینده ای روشن برای آنهاست.چنین فرزندانی معمولا جزء دانش آموزان برتر مدرسه هستند و مورد تشویق قرار می گیرند. چه خوب است که به جای تعداد اندک پدران و مادران همه ی انها در امر تحصیل بچه ها مشارکت کنند.

نویسنده مقاله: Ronnie Phillips

مترجم: منتظر مهدی


اعتماد به نفس

در آغاز زندگی ، کودک امنیت و آرامش را از طریق خانواده ، والدین و سرپرستان خود دریافت می کند. و از این طریق اضطرابش کاهش می یابد ولی در گذر زندگی تعاملات مختلف با خانواده ، مدرسه ، همسالان و محیط اجتماعی که در آن زندگی می کند شناخت او از خود و نگرشی که نسبت به خود دارد را شکل می دهد. و در اصل این صحبت ها که به صورت نوارهای اطلاعاتی در حافظه اش نقش بسته است ، سازنده شخصیت فردای اوست.
واقعیت آن است که ما انسان ها دارای ضعف هایی هستیم ؛ به همین دلیل به سادگی نمی توانیم آنچه را دوست داریم انجام دهیم ؛ پس چه خوب است نقاط ضعف و قوت خود را بشناسیم و اهداف خود را بر پایه آنها تعیین کنیم . احساس ما در دستیابی به اهداف جسممان خیلی مهم است
.

چگونه اعتماد به نفس خود را بالا ببریم؟
-
به خودتان عشق بورزید.شرط اصلی اعتماد به نفس خود شیفتگی است و اساسی ترین مانع اعتماد به نفس خود شکنی است.
- از خودتان به خو بی یاد کنید. شما باید با خود صادق باشید.جنبه های مثبت ومنفی خود را تواما در نظر بگیرید .اما به جنبه های مثبت توجه بیشتری داشته باشید تا با تکیه بر آنها توان و انرزی بیشتری برای مقا بله با جنبه های منفی پیدا کنید
.
-
 تمرین کنید که به چهره و چشمان دیگران نگاه کنید ، نگاه نکردن به چهره یا چشم سایرین دو برداشت را به ذهن متبادر می سازد :
احساس ضعف ، حقارت و ترس ، و یا احساس گناه کاری و یا بر ملا شدن یک راز نهفته . گریز از نگاه کردن این اندیشه را به ذهن طرف مقابل القاء می کند که می ترسید و یا اعتماد به نفس ندارید !
-
سرعت راه رفتنتان را بیست و پنج درصد افزایش دهید ! اعتقاد روانشناسان بر اینست که شلختگی ، بی قیدی و پرسه زدن از ویژگی های افرادیست که نسبت به خود ، کار ، و سایرین نگرش مثبتی ندارند !
آیا توجه کرده اید که می توان از نوع راه رفتن ، حتی شخصیت افراد را نیز شناسائی کرد ؟
آدم های شدیدا واخورده و یا بی کس و کار فقط پرسه می زنند و بیکار می گردند چراکه اعتماد به نفسشان در حد زیر صفر است !
آدم های معمولی ، معمولی راه می روندو بنظر میرسد برای خود ارزشی قائل نیستند ! آدم هائی که اعتماد به نفس بالائی دارندنسبت به سایرین تندتر راه می روند ، بطوریکه گاه احساس می کنیم که در حال دویدن آرام هستند ! با دیدن این ها احساس می کنیم که به جای مهمی می روند و یا بدنبال کار مهمی هستند ! این ها کسانی هستند که در کارشان موفق تر خواهند بود .
- اصل نگهداری.یعنی اجتناب از اندیشه منفی بیان منفی و توجه به انتقاد های نا به جای دیگران و کار های خود شکنانه

-احساس گناه بزرگترین مانع اعتماد به نفس است
. خود و دیگدان را سر زنش نکنید.
- بلند و جدی حرف زدن را تمرین کنید ! البته سعی کنید دامنه ی اطلاعات خود را با مطالعه ی بیشتر کتاب ها ، روزنامه ها ، متون اینترنتی و سایر منابع افزایش دهید و با اطمینان بیشتری اطلاعات خود را به دیگران منتقل نمائید . این احساس که سخنان شما کمکی به سایرین نخواهد کرد و یا چیزی بر اطلاعات آنها نخواهد افزود ، بار دیگر حرف خواهم زد ، معلومات من بسیار کم ارزش تر از سایرین است و ... نباید مانع از ابراز عقاید منطقی و درست شما شود
.بلند تر و غراتر صحبت کنید وسعی کنید به سایرین نشان دهید که شما هم می توانید حرف بزنید .
 از ابراز نظر در جمع استقبال کنید ، سوال پرسیدن را ننگ ندانید و ابراز عقیده کنید ، برای این منظور سعی کنید مطالعات خود را بیشتر کنید و بر دامنه ی اطلاعاتتان بیفزائید .
- خندان و متبسم باشید چرا که بسیاری مواقع ، تبسم شما جمع را شاداب تر خواهد کرد
.خصوصا اگر این خنده واقعی باشد می تواند جمع را از خستگی بیرون آ ورد و بسیاری از مخالفت های احتمالی را در هم بشکند !


 

معلم در کلاس

معلمان  به دلیل پرسیدن سئوالات متعدد مشهورند. یکی از سئوالاتی که ما هر روزه از خودمان می پرسیم، این است که: " آیا امروز دانش آموزان از آن چه در کلاس رخ داد نتیجه گرفته اند؟" اگر پاسخ این سئوال "آری " باشد، ما می توانیم خود را برای کلاس روز بعد آماده کنیم.در حالی که اگر پاسخ "خیر " باشد، اکثر ما سعی می کنیم بفهمیم که چطور می توانیم به بهترین نحو راه حلی برای این مسأله پیدا کنیم. معمولاً مابه طور شخصی این ارزیابی روزانه از مفید بودن تدریسمان را انجام می دهیم، مگر این که تشخیص دهیم که به کمک یک همکار یا مدیر دلسوز برای ارزیابی موضوع آموزشی خاصی نیاز داریم. برای تضمین این که استدلال ما فقط تکرار عقاید شخصی قدیمی مان در قالبی جدید نیست و استدلالی صحیح و منطقی است، باید دائماً از خودمان سئوالات راهنمای زیر را بپرسیم.
- من به عنوان یک معلم چه ویژگی هایی دارم؟
- دانش آموزان من چه کسانی هستند؟
چگونه تدریس مرا تجربه می کنند؟
- در مورد شرایط و موقعیت تدریسم چه می دانم؟
- در مورد محتوای موضوعی که تدریس می کنم چه می دانم؟
- چرا با این روش تدریس می کنم؟
- پیامد ها و نتایج تدریسم برای دانش آموزان چیست؟
- چگونه علوم تئوری را معنی دار می کنم؟
- جامعه و گروه همکارم چه کسانی هستند؟
- چه نوع تغییری را برای تدریسم مناسب تشخیص می دهم؟
معلمان باید این سئوالات را در طول تصدی شغلشان بارها از خود بپرسند. با انجام این کار معلمان فراگیران همیشگی امر تدریس می شوند و می توانند با صراحت دلیل روش تدریس خود را بیان کنند.  نگاهی عمیقتر و دقیقتر به این موضوع که چگونه به بهترین نحو این سئوالات را بپرسیم و به آن ها پاسخ دهیم، می تواند ما را کمک کند تا ببینیم چه طور هر یک از این سئوالات به ما در بهبود و توسعه ی استدلال صریح و منطقی کمک خواهند کرد.


کلاس های فلسفه یا می توانند بخشی عادی از آموزش هفتگی مدارس باشند یا به عنوان یک برنامه ی خاص برای دانش آموزان در هر سن و با هر توانایی به کار روند. برای مثال, در مدارس ابتدایی چند ساعت در هفته را میتوان به  p4c اختصاص داد که ابتدا می توان از منابع نوشته شده ی p4c و سپس از نوشته های ادبی دانش آموزان یا از دیگر منابع آموزشی استفاده کرد. در مدارس متوسطه کلاس ها را می توان بر اساس داستانها یا تمرینات منابع موجود p4c یا بر اساس مقالات مجلات یا فیلمها یا موضوعات اجتماعی کنونی اداره کرد. دانش آموزان می توانند حتی موضوعات فلسفی را که در ارتباط با برنامه ی آموزشی استاندارد هستند را بررسی کنند. با وجود اینکه همه ی دانش آموزان از فلسفه بهره می برند, دو گروه ازآنها احتمالا این برنامه را بطور خاص جذاب و مفید می دانند.

 اولا اکثر دانش آموزان با استعداد زیرا فرصت پیدا میکنند تا مشغول تحقیقات فلسفی شوند که بسیار تحریک کننده و بر انگیزاننده هستند, در ضمن این دانش آموزان به بحث ها و مجادلات معقولانه ای که در ارتباط با عقاید معمول و اصلی زندگی ما ومورد بحث هستند, به خوبی باسخ می دهند. دوما دانش آموزانی که به نظر می رسد در شرایط مدرسه ی سنتی عملکرد خوبی ندارند. این گروه از دانش آموزان می توانند به شرکت در این گروه تحقیق به خوبی باسخ دهند زیرا مشارکتی که در ابتدا شفاهی است می تواند فرصتی عالی برای دانش آموزانی باشد که در خواندن و نوشتن مشکل دارند. به دلیل اینکه موضوع فلسفه شامل سوالاتی است که  ما یا از پاسخ به آنها عاجزیم یا تعجب آور هستند, دانش آموزانی علاقمند به عقاید بررسی شده در گروه تحقیق می شوند که کشف رابطه ی موضوعات درسی برایشان مشکل است. جو اطمینان و توجه ایجاد شده در یک گروه تحقیق خوب, فضایی را فراهم میکند که در آن دانش آموزانی که اعتماد به نفسشان ضعیف است بتوانند با این تضمین که به آنها گوش فراداده خواهد شد نظرات خود را امتحان کنند. مهارتهای شناختی کسب شده از طریق مشارکت در گروه تحقیق را می توان به بخشهای دیگرآموزش نیز انتقال داد.

 


دکتر سعید ناجی عضو گروه فلسفه برای کودکان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به ضرورت آشنایی دانشجویان، آموزگاران و متولیان آموزش و پرورش با برنامه فلسفه برای کودکان از برگزاری دوره‌های آموزشی آشنایی با برنامه "فکر برای کودکان" خبر داد.

سعید ناجی عضو گروه فلسفه برای کودکان و نوجوانان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: این کارگاهها از یکسال پیش با هدف آموزش مربیانی طراحی شده بودند تا بتوانند از روشهای فلسفه برای کودکان با دانش‌آموزان استفاده کنند؛ اما پس از پیشنهادهای مختلف از سوی مسئولان پژوهشگاه شکل این کارگاهها تغییر کردند.

وی افزود: در شکل جدید این کارگاهها که قرار است از تیرماه آغاز شود آموزش معلمان، دانشجویان، متولیان آموزش و پرورش و مسئولان دست اندرکار درباره برنامه فلسفه برای کودکان مدنظر هست و قرار است که آموزش عمومی از برنامه فلسفه برای کودکان در این کارگاه ارائه شود.

ناجی با اشاره به اینکه شرکت‌کنندگان در کارگاهها صرفاً با این برنامه در حد عمومی آشنا می‌شوند گفت: پس از طی شدن این دوره مجوز اجرای این برنامه را در اختیار نخواهند داشت. اگر دورههای تکمیلی در پژوهشگاه برگزار شود شرکت‌کنندگان می‌توانند این برنامه را تدریس کنند.

عضو گروه فلسفه برای کودکان و نوجوانان یادآور شد: هدف از برگزاری این کارگاه و تغییر شکل آن این است که اکثر آموزگاران و متولیان آموزش از این برنامه اطلاعی ندارند و حتی عده‌ای با توجه به عدم در اختیار داشتن اطلاعات کافی دست به اجرای این برنامه می‌زنند، در این زمینه گاهی به علت عدم اطلاعات کافی اساتید پایان‌نامه‌هایی که در این حوزه ارائه می شود به نتیجه منفی می‌انجامد. 

وی اضافه کرد: گروه فلسفه برای کودکان تصمیم گرفت در مرحله اول آشنایی با رویکردها و روشهای برنامه فلسفه کودکان ارائه شود تا مراحل مربی‌گری و تألیف داستان و سایر مهارتها این برنامه آموزش داده شود. 

این دوره از کلاسهای آموزشی با حضور اساتیدی چون دکتر آیت الهی، دکتر قائدی، دکتر پورحسن، دکتر شیخ رضایی، سعید ناجی، دکتر هدایتی، دکتر رشتچی، دکتر حبیبی، باقری، تاجدینی، یاری دهنوی، حسینی و کرمانی برگزار می‌شود. 

این کارگاه آموزشی طی سه دوره مقدمه درباره فلسفه برای کودکان از 6 تا 9 تیرماه، دوره بررسی ادبیات و داستان در برنامه فلسفه برای کودکان از12 تا 15 تیرماه و دوره تحلیل و تفکر نقدی در فلسفه برای کودکان از 20 تا 23 تیرماه برگزار می‌شوند.

سعید ناجی همچنین درباره تجدید چاپ نشریه فرهنگ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که به عنوان ویژه‌نامه فلسفه برای کودکان منتشر شده بود گفت: امسال کتابهای گروههای فلسفه برای کودکان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درمیان پرفروش ترین کتابهای ارائه شده در غرفه بود. مجله فرهنگ نیز برای نخستین‌بار تمام نسخه‌های منتشر شده آن فروخته شد.

وی با اشاره به اینکه این علاقه نشان‌دهنده ارائه اطلاعات صحیح و آشنایی دقیق با موضوع است گفت: اطلاعات صحیح درباره برنامه فلسفه برای کودکان می‌تواند مانع فعالیت عده‌ای سودجو باشد که تلاش می کنند با استفاده از این نام به منافع اقتصادی برسند.

منبع خبرگزاری مهر


 

p4c

اهداف‌ و فوایداجرای طرح P4C
در واقع، هدف آموزش فلسفه به کودکان اصلاح وضعیت آموزشی و تربیتی کودکان است؛ به گونه‌ای که فراگیری درس‌ها از روش تقلیدی کنونی به روش اجتهادی و انتقادی دگرگون شود که در صورت اجرای درست آن، توانایی‌هایی برای کودک به ارمغان می‌آورد که نه تنها در پیشرفت تحصیلی او، بلکه در کل جریان زندگی اجتماعی‌اش تأثیرگذار خواهد بود. همچنین کودک را به گونه‌ای بار می‌آورد که در برابر شبهه‌های دینی به آسانی فریب نخورد و از سویی دیگر، هر خرافه‌ای را نیز به نام دین نپذیرد. در اینجا، به برخی از شاخص‌ترین فایده‌های آموزش فلسفه به کودکان به صورت فهرست‌وار اشاره خواهیم کرد:

1.     ایجاد خودباوری و بالا بردن اعتماد به نفس در کودک؛

2.     علاقه‌مندی به درس و معلم؛

3.     اعتقاد به مفید بودن درس‌ها و ایجاد انگیزه برای یادگیری؛

4.     بروز استعدادهای پنهان و شکوفایی آن؛

5.     درک و یادگیری بهتر آموخته‌ها؛

6.     قدرت مقابله با مشکلات؛

7.     قدرت نقادی و پرورش خلاقیت؛

8.     کشف کمبودهای معنوی کودک؛

9.     بروز پرسش‌های پنهان کودک؛

10.   عادت به تفکر فردی و گروهی؛

11.   تقویت روحیه همکاری؛

12.   ایجاد رقابت سالم و دوستانه؛

13.   استفاده از باورهای دیگران؛

14.   ایجاد مسئولیت‌پذیری؛

15.   داشتن انعطاف‌پذیری در زندگی آینده؛

16.   مقابله با شست‌وشوی مغزی و تبلیغات سوء؛

17.   ارتقای سطح داوری در کودک از طریق استفاده از ملاک‌ها و معیارها؛

18.   ایجاد روحیه خود تصحیح‌گری در کودکان؛

19. بالا بردن سطح توجه کودک به باورها و آرای افراد جامعه